از کار سیاسی تا «لغت و مَثَل»
علیاکبر دهخدا بعد از بازنشستگیاش از بام تا شام با کتابهای فارسی دمخور بود و حاصل این مطالعاتش در دو زمینۀ بزرگ و مهم است: لغت و مَثَل.
به گزارش تیتر نیوز، علیاکبر دهخدا، داستاننویس، شاعر، طنزپرداز، روزنامهنگار و مبارز سیاسی، سال ۱۲۵۸ هجری شمسی در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. او نیمی از عمر خود را صرف گردآوری فرهنگ زبان فارسی کرد و در ۷۸ سالگی در هفتم اسفند ۱۳۳۴ درگذشت.
در سال ۱۲۷۱ مطالعه و آموزش صرف و نحو عربی و اصول و فقه اسلامی را پیش شیخ غلامحسین بروجردی به انجام رسانید و یک سال بعد به تحصیل در مدرسه علوم اسلامی مشغول شد. هنگامی که مدرسه عالی علوم سیاسی در تهران تأسیس شد به منظور تحصیل علوم جدید اروپایی به آنجا رفت و زبان فرانسوی را در این مدرسه آموخت.
مرحوم محمّدحسین فروغی (ذکاءالملک) که معلم فارسی مدرسه علوم سیاسی بود، گاه تدریس ادبیات فارسی را بر عهده دهخدا میگذاشت. از همین راه بود که دهخدا شهرتی یافت.
دهخدا در سال ۱۲۸۲ برای مأموریت از طرف سفارت ایران، به وین، رم، بخارست و پاریس سفر کرد و دو سال بعد به ایران بازگشت. در سال ۱۲۸۵ در امور راهداری و راه شوسه در خراسان به کار مشغول شد و در عین حال به فعالیتهای سیاسی علاقهمند بود.
هنگامی به ایران بازگشت که نهضت مشروطهطلبی توسعه یافت. در سال ۱۲۸۶ با همکاری میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسمخان تبریزی نشر روزنامه صوراسرافیل را آغاز کرد. شهرت خاص صوراسرافیل به مناسبت مقالاتی بود که به امضای «دخو» و به نام «چرند پرند» به زبان عوام و در لباس طنز و شوخی نوشته میشد. «دخو» نام مستعار دهخدا بود. یک سال بعد و پس از انتشار ۳۲ شماره، مجله بسته شد. بسیاری از انقلابیها و مشروطهخواهان، محاکمه، تبعید یا اعدام شدند. میرزا جهانگیرخان شیرازی در باغ شاه کشته شد و دهخدا به سوییس رفت و در آنجا با کمک مالی میرزا ابوالحسن پیرنیا (معاضدالسلطنه) روزنامه صوراسرافیل را در شهر ایوردن به چاپ رسانید. اما بیش از سه شماره نشر نشده بود که دهخدا به طرف استانبول رفت و در آنجا با دوستان خود روزنامه سروش را انتشار داد و ۱۴ شماره از این روزنامه منتشر شد.
پس از خلع محمّدعلیشاه از سلطنت، دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس در دوره دوم انتخاب شد. پس، از عثمانی به ایران بازگشت و به خدمت در مقام نمایندگی پرداخت. دهخدا پس از بسته شدن مجلس دوم و وقوع جنگ جهانی اول مدتی را در چهارمحال و بختیاری به انزوا گذرانید. پس از پایان جنگ به تهران آمد و در وزارت معارف به کار پرداخت.
او در سال ۱۳۲۰ از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد اما دلبستگی به لغت و ادب او را در خانه نشانده و از بام تا شام با کتابهای کهن فارسی دمخور ساخته بود. حاصل ۳۰ سال مطالعه و ممارست در کتابهای فارسی سه اثر مختلف بزرگ و مهم است: ۱. جمعآوری امثال و حکم که در چهار جلد به چاپ رسیده است. ۲. جمعآوری لغات و اعلامی که در میان کتابهای فارسی دیده میشود و به نام لغتنامه دهخدا به چاپ میرسد. ۳. تصحیح و تحشیه برخی از متون معتبر و مهم زبان فارسی مانند: دیوان ناصرخسرو، دیوان فرخی، دیوان حافظ، دیوان منوچهری، دیوان مسعود سعد، دیوان سوزنی، دیوان اشرف و لغت فرس اسدی.
دهخدا در فاصله سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ چهار جلد «امثال و حکم» را از سوی وزارت فرهنگ وقت به چاپ رسانید و اولین جلد لغتنامهاش نیز در سال ۱۳۱۸ منتشر شد.
او همچنین از مسئولان کنگره نویسندگان، متشکل از چهرههایی چون صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، پرویز ناتل خانلری، علیاصغر حکمت، کشاورز، نیما یوشیج، پرتو علوی و احسان طبری بود که از ۴ تا ۱۲ تیر ۱۳۲۵ به طول انجامید.
دهخدا در هفتم اسفندماه سال ۱۳۳۴ زندگی را بدرود میگوید. ۱۰ روز بعد فریدون مشیری در مجله روشنفکر راجع به آخرین ساعات حیات دهخدا نوشت: «دهخدا با صورت متورم و چشمان برآمده دوزانو نشسته بود. بیماری و خستگی ۴۸ سال کار او را از پای درآورده بود. سنگینی ۴۸ سال مطالعه و تحقیق و جستوجو شانههای ناتوان او را خرد میکرد. هزاران جلد کتاب که در مدت ۴۸ سال با او سخن گفته و گفتوگو کرده بودند، اینک همه خاموش نشسته و استاد پیر را تماشا میکردند.
در این هنگام دکتر محمد معین و سیدجعفر شهیدی همکاران صمیمی و مهربان او به عیادتش آمدند.
دهخدا در همان حال گفت: پوست بر استخوان ترنجیده.
لحظاتی چند به سکوت گذشت. استاد پیر هر چند لحظه یک بار به حالت اغما فرومیرفت و باز به حال عادی برمیگشت. در یکی از این لحظات لبان دهخدا سکوت سنگین را شکست و گفت: که مپرس. باز چند لحظه سکوت برقرار شد و دهخدا مجدداً گفت: که مپرس.
در این موقع آقای دکتر معین پرسید: منظورتان شعر حافظ است؟
دهخدا جواب داد: بله.
دکتر معین گفت: مایل هستید برایتان بخوانم؟
دهخدا گفت: بله.
آنگاه دکتر معین دیوان حافظ را برداشت و خواند. از آن لحظه به بعد دهخدا به حالت اغما فرورفت و روز بعد جان سپرد.»
منابع مورد استفاده: «نادرهکاران: سوگنامه ناموران فرهنگی و ادبی» و «مجله آینده»
انتهای پیام