ترانههای غیرقابل دفاع اما موفق!
امیرعلی سلیمانی میگوید: بخشی از موسیقی پاپ ما برای ترانه از لحاظ ادبی ارزش قائل نیست و خیلی از ترانهها شاید از لحاظ متنی و مکتوب خیلی قابلدفاع نباشند؛ اما در ژانر خود موفق هستند.
این ترانهسرا که با کتاب «محاورات» برگزیده بخش ترانه هجدهمین جشنواره شعر فجر شده است، در گفتوگو با تیتر نیوز درباره این کتاب خود گفت: مجموعهام شامل ۷۰ ترانه عاشقانه است که در سال ۱۴۰۱ در انتشارات نزدیکتر منتشر شده است؛ البته بیشتر ترانهها اجرا شده و یا در مراحل انتشار موسیقایی بودند. اجراشدن ترانههایم برایم اولویت دارد؛ اما دوست داشتم ترانههای مکتوبی را که به نظرم دارای ارزش بودند، منتشر کنم که این مجموعه در جشنواره موردتوجه داوران قرار گرفت.
او در ادامه درباره ارزیابیاش از وضعیت ترانه با بیان اینکه ترانه باید در قالب موسیقی بررسی شود، گفت: زمانی که از ترانه با عنوان قالب ادبی صحبت میکنیم باید در بستر همان موسیقی به آن نگاه کنیم. در سالهای اخیر ترانه در حوزه موسیقی به لحاظ کمی تنوع بیشتری پیدا کرده است که در دل هر فراوانی هم آسیبهایی وجود دارد؛ در واقع هرچه از نظر کمی، تعداد بالا میرود، طبیعتاً فراز و نشیب در آثار بیشتر میشود.
سلیمانی با تأکید بر اینکه بخشی از موسیقی پاپ ما برای ترانه از لحاظ ادبی ارزش قائل نیست، بیان کرد: زمانی که با نگاه ادبی به این ترانهها نگاه کنیم، شاید دارای ایرادهای ابتدایی باشند؛ اما خب مخاطب خود را دارند یا ممکن است پیدا کنند. به نظرم برای اینکه ارزیابی درستتری نسبت به ادبیات امروز پیدا کنیم باید به همه ترانهسراهایی که درگیر موسیقی هستند نگاه کنیم، خیلی از ترانهها شاید از لحاظ متنی و مکتوب خیلی قابلدفاع نباشند؛ اما در ژانر خود موفق هستند.
او افزود: فکر میکنم اگر بررسی ترانه را به بستر موسیقی ببریم و بعد از شنیدن قطعه موسیقی درباره ترانه آن اثر و کارکردی که ترانه در آن موسیقی ایفا میکند صحبت کنیم، صحبت دقیقتری خواهیم داشت تا اینکه بخواهیم به متن مکتوب توجه کنیم. اگر ترانه را در موسیقی ببینیم باید بگویم ترانهسرایان جوان خوبی داریم که بیشترشان هنرمند هستند و در حوزه موسیقی توانایی ساختن آهنگ را دارند و متناسب با آهنگی که میسازند، ترانه مینویسند و آثارشان موفق است، برخی نیز خواننده هستند.
این ترانهسرا خاطرنشان کرد: تعریف درست و دقیق ترانه این است که سانگ رایتر باشد و ترانهسرا بر اساس ملودیای که خود یا دیگری ساخته متنی بر روی آن قرار دهد.
سلیمانی درباره اینکه اغلب ترانهسرایان مهجور واقع میشوند و شهرت ترانههایشان بر روی آنها سایه میاندازد، توضیح داد: فکر میکنم بخشی از این پاسخ به مطالبی که گفته شد، برمیگردد. از طرف دیگر ما جدا از آهنگساز و خواننده یک شخصیت مستقل به نام ترانهسرا داشتیم درحالیکه در موسیقی غیرایرانی، معمولاً کسی که آهنگ را میسازد، خودش ترانه را مینویسد؛ ما چهار شخصیت مستقل برای یک اثر موسیقی داریم، خواننده، آهنگساز، ترانهسرا و تنظیمکننده. آنها در همکاری با یکدیگر قطعه موسیقی را میسازند و غیرطبیعی نیست که ترانهسرا دیده نشود؛ زیرا در اولویتبندی خواننده در رأس قضیه قرار دارد، بعد آهنگساز دارای شهرت نسبی است، بعد هم ترانهسرا و تنظیمکننده. مخاطبی که موسیقیای را میشنود، برایش اولویت ندارد که آهنگساز کیست. او یک صدا را میشود و آن صدا فارغ از خوب یا بد بودنش در ذهنش میماند.
او ادامه داد: «صدا» است که تعیین میکند مخاطب قطعه موسیقیای را بشنود یا نه. البته به نظرم میشود کمپانیهای موسیقی با فعالیتهای جنبی برای عوامل موسیقیشان ارزش بیشتری قائل شوند. البته امروز نسبت به ۱۵ سال پیش کمکم این اتفاق دارد میافتد؛ ۱۵ سال پیش در کاور قطعات اسم ترانهسرا را نمیدیدیم و حداقل امروز به میزانی از مالکیت اثر احترام گذاشته میشود.
این ترانهسرا سپس با طرح این سؤال که آیا ما مخاطبان موسیقیای داریم که بر اساس ترانهسرا قطعات موسیقی را گوش دهند، بیان کرد: بهندرت این اتفاق میافتد؛ منِ مخاطب طرفدار خواننده هستم و خواننده با هر ترانهسرایی که کار کند، آثارش را دنبال میکنم. خیلی بعید است یک نفر به ترانه اشتیاق داشته باشد که بگوید برایم اولویت با ترانه است و بعد خواننده؛ فکر میکنم مهجور بودن ترانهسرایان بهخاطر این است که همه عوامل موسیقی جز خواننده معمولاً در اولویت بعدی قرار میگیرند که منحصر به ایران هم نیست، در همهجا اینطور است؛ ولی آنجا چون ترانهسرا و آهنگساز یک نفر است نقش پررنگتری را در قطعه بازی میکند.
او با بیان اینکه ترانهسرا و آهنگساز یک قطعه موسیقی را میسازند و خواننده اجراکننده آن قطعه است، گفت: خالقان یک قطعه موسیقی، ترانهسراها و آهنگسازها هستند و خواننده با بهرهگیری از صدایش، این خلق را اجرا میکند و به گوش مخاطبان میرساند. به نظرم اگر کمپانیهای موسیقی و خود خوانندگان برای مؤلفان ارزش قائل باشند و آنها را تبلیغ کنند، ارزش کار خود را بالا میبرند. اگر خوانندهای در آلبوم موسیقی خود نامی از آهنگساز و ترانهسرا نبرد، برای اعتبار خود ارزش بالایی قائل نیست. الان نسبت به قبل وضعیت بهتر شده است؛ الان ۱۵ تا ۲۰ ترانهسرا داریم که بهعنوان ترانهسرا در میان جامعه موسیقی معروف هستند، اما فرم کار این است مخاطبی که قطعه موسیقی را مثلاً در ماشین میشنود، اولویت برایش خواننده است.
امیرعلی سلیمانی درباره کارکرد اجتماعی و تأثیرگذاری ترانه نیز گفت: ترانه کارکرد اجتماعی بالایی دارد؛ گاه شدیدتر و جدیتر و گاه با بازدهی کمتر. اما لازم است متولیان عرصه موسیقی با سعه صدر بیشتری اجازه دهند کاری در حوزه اجتماعی و سیاسی با مجوز منتشر شود. اگر سعه صدر وجود داشته باشد، شاهد کارکرد اجتماعی آن خواهیم بود. اما اگر کارکردهای هنرمندانه از موضوعات اجتماعی کنار برود، آثار به یکسری آثار و خلقیات غیرهنری تبدیل میشوند، آن زمان سیاهنمایی بیشتر شده، اثرگذاری کمتر میشود. هرچقدر مسائل اجتماعی با قالبهای هنری آمیخته شوند هم تأثیرگذارترند و چون با عاطفه همراه هستند، درک و توجه به آنها دقیقتر میشود.
انتهای پیام