سقوط دولت و دموکراسی زیر ذره بین نقد
از پاریس تا سئول؛
فراتر از موقعیت جغرافیایی و ایسم های سیاسی تحولات این روز های فرانسه و کره جنوبی از منظر تضعیف نظم لیبرال بحران هویتی نظام های سیاسی و ضرورت حکمرانی بر مبنای هویت ملی قابل نقد و بررسی است.
خبرگزاری آنا– مریم خرمائی: «سقوط دولت پاریس با رأی مجلس» و «شوک به دموکراسی در سئول»؛ این دو رویداد که در یک روز (چهارشنبه ۴ دسامبر) در دو گوشه متفاوت از جهان خبرساز شد چه وجه مشترکی با یکدیگر دارند؟
اینکه در اروپای غربی چپ رادیکال با راست افراطی اجماع می کند که به نخست وزیر میانه رو رای عدم اعتماد دهد چه معنایی برای جامعه بین الملل به یژه بخش لیبرال نشین جهان دارد؟
کره جنوبی که از راه ائتلاف با آمریکا خود را مروج ارزش های لیبرال دموکراسی در نیمه شرقی آسیا معرفی و در تعامل با هنگ کنگ و تایوان به کمونیسم چینی دهن کجی می کند چگونه ظرف کمتر از ۶ ساعت به نقطه اعلام حکومت نظامی و بالا رفتن ارتش از دیوار پارلمان رسید؟
در اروپا طیف سیاسی چنان گرد شده که در آن چپ و راست افراطی با هم تبانی می کنند
حافظه خبری من لحظه ای از رقابت ریاست جمهوری ۲۰۱۷ فرانسه را به خاطر می آورد که در میانه ائتلاف جناح های راست میانه برای زمین زدن «مارین لوپن» رهبر حزب افراطی «اجتماع ملی» یک مخاطب رسانه ای که مجذوب خصلت های انقلابی «ژان لوک ملانشون» نامزد چپ گرا شده بود از احتمال وقوع معجزه به نفع پیروزی او پرسید.
در آن مقطع جواب قاطع این بود که «منتظر معجزه نباش»؛ اما اکنون ۷ سال پس از آن تاریخ نه تنها ائتلافی از احزاب چپ به رهبری ملانشون کمونیست اکثریت پارلمانی فرانسه را در قبضه دارد بلکه در کمال ناباوری طیف سیاسی چنان گرد شده که در آن چپ و راست افراطی برای زمین زدن دولت به نقطه تبانی رسیده اند!
از منظر تغییر نظم جهانی اینکه هم زمان با اوج گرفتن ترامپیسم در آمریکا اروپای غربی دیگر در قالب سنتی لیبرالیسم نمی گنجد و می خواهد هویت جدید خود را در حدفاصل بومی سازی کمونیسم تا توسل به ملی گرایی پوپولیستی تعریف کند به اندازه وقتی که رئیس جمهور محافظه کار کره جنوبی که ادعای دموکراسی دارد مخالفان خود را «کمونیست حامی پیونگ یانگ» می خواند قابل نقد و بررسی است.
این تحولات پیچیدگی و چندبعدی بودن اَشکال متفاوت تعلق و هویت را در جهانی به شدت تکثرگرا نشان می دهد که سال ها زیر یوغ یک جانبه گرایی ایالات متحده بوده و اکنون در بازتعریف خود دچار اختلال هویتی شده است.
نظم قدیم جهانی به چالش کشیده شده و ساختارهای سیاسی درگیر اختلال هویتی شده اند
از منظر هویتی اینکه در فرانسه چپ رادیکال با راست افراطی تبانی می کند نشانه ای از تغییر در کارکرد های سنتی احزاب و انعطاف پذیری در انتخاب ابزار های رسیدن به هدف است.
در آمریکا این تغییر به شکل دیگری تبلور می یابد؛ اینکه در جریان انتخابات ۲۰۲۴ برخی چهره های شناخته شده حزب دموکرات به نامزد جمهوری خواه رای دادند و حتی به کابینه او پیوستند نشان می دهد که حزب گرایی جای خود را به «شخصیت گرایی» داده است.
در تحولات کره جنوبی اختلال هویتی حتی متفاوت تر است؛ برای نخستین بار بعد از گذشت بیش از ۵۰ سال در این کشور آسیایی که مارس گذشته میزبان «نشست سران برای دموکراسی» بود شاهد حکومت نظامی هستیم؛ و این نشان می دهد که «دموکراسی کالایی صادراتی یا مفهومی قابل آموزش نیست».
این همان استدلالی است که چین در برابر انقاد های آمریکا به آن استناد می کند: اینکه مدل حکمرانی هر کشور باید مبتنی بر هویت ملی باشد و اصل اختلاف میان کشور ها قابل احترام است.
اما نیمه روشن تحولات پاریس و سئول نشان داد که یک نظام سیاسی را فقط در سایه استقلال قوا می توان به سلامت از دست انداز اختلاف عبور داد
شاید آمریکا به عنوان اصلی ترین شریک ائتلافی سئول بعد از غافلگیری که دولت غربگرای «یون سوک یول» در شب ۴ دسامبر برایش رقم زد به نکته ظریف نهفته در استدلال چین رسیده باشد: اینکه دوره صدور ارزش های لیبرال به سرآمده و دموکراسی صادراتی مثل یخ روی آب به تلنگری بند است.
اگر بخواهم مثل دو سر طیف سیاسی فرانسه که در ماجرای رای عدم اعتماد به نخست وزیر گرد شد و به ائتلاف مقطعی چپ رادیکال و راست افراطی رسید سر و ته تحلیل رویداد های اخیر را ببندم باز هم به سوال آغازین این نوشتار می رسیم: اینکه «سقوط دولت پاریس با رأی مجلس» و «شوک به دموکراسی در سئول» چه وجه مشترکی با یکدیگر دارند؟
پاسخ: هر دو بر سر اختلاف دولت و مجلس درباره تصویب لایحه بودجه رخ داد.
*در فرانسه «میشل بارنیه» نخست وزیر با اتکا به اختیارات ویژه لایحه بودجه را با دور زدن مجلس سفلی (پارلمان) و بدون جلب موافقت نهایی نمایندگان تصویب کرد و این انگیزه ای شد برای اینکه در اقدامی عجیب چپ و راست افراطی روی طرح عدم اعتماد به او توافق کنند.
*در کره جنوبی از ماه آوریل پارلمان در کنترل اپوزیسیون است و به «یون سوک یول» رئیس جمهور اجازه تصویب لوایح موردنظر ازجمله بودجه را نمی دهد. نتیجه آنکه او حکومت نظامی اعلام کرد!
اما هر ماجرایی دو نیمه تاریک و روشن دارد و تحولات پاریس و سئول از این قاعده مستثنی نیست: اینکه قوه مقننه فرانسه حتی به قیمت جمع اضداد اجازه نداد نخست وزیر در لایحه بودجه دورش بزند یا نمایندگان قوه مقننه کره جنوبی به قیمت درگیری با ارتش راه خود را به ساختمان مجلس باز کردند تا حکم حکومت نظامی رئیس جمهور را ابطال کنند؛ نشانه ای از پیروزی روح قانون بر یکجانبه گرایی و تأکیدی است بر اینکه یک نظام سیاسی را فقط در سایه استقلال قوا می توان به سلامت از دست انداز اختلاف عبور داد.
درس دیگری که می توان از این تحولات گرفت به ویژه در شرایطی که دولت و مجلس در دست احزاب رقیب است لزوم پرهیز از دوقطبی سازی جامعه و به بن بست کشاندن هرگونه مذاکره ای است که هدف از آن گوش دادن به نارضایتی های مشروع دو طرف باشد.
هر کشوری فارغ از نوع حکمرانی ای که برای خود برگزیده ممکن است در معرض چنین آزمون سنگینی قرار بگیرد و بسته به رویکردی که برای حل مسئله در پیش می گیرد از آن سربلند یا مردود بیرون بیاید.