رفتارگرایی چیست مقاله

رفتارگرایی چیست؟ بررسی اصول نظریات و کاربردهای آن (مقاله 1)

رفتارگرایی یکی از مهمترین رویکردهای روان‌شناسی است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم توسط دانشمندانی چون جان بی. واتسون و بی.اف. اسکینر به اوج رسید. این مکتب نظری به بررسی رفتار انسان و موجودات دیگر بدون توجه به فرآیندهای ذهنی داخلی می‌پردازد. رفتارگرایان معتقدند که رفتار انسان و حیوانات تحت تأثیر محرک‌ها و شرایط محیطی قرار دارد و این رفتار قابل مشاهده و اندازه‌گیری است. در این مقاله به بررسی رفتارگرایی تاریخچه آن نظریات پایه‌ای اصول و کاربردهای آن خواهیم پرداخت. همچنین در نهایت به انتقادات وارد بر این مکتب نظری خواهیم پرداخت.
فهرست مقاله

رفتارگرایی چیست مقاله
  • مفهوم رفتارگرایی و تاریخچه آن
  • نظریات عمده در رفتارگرایی
  • اصول و ویژگی‌های رفتارگرایی
  • کاربردهای رفتارگرایی در روانشناسی و آموزش
  • انتقادات و محدودیت‌های رفتارگرایی

مفهوم رفتارگرایی و تاریخچه آن

رفتارگرایی به عنوان یک مکتب روانشناسی در اوایل قرن بیستم شکل گرفت. بنیان‌گذار این رویکرد جان بی. واتسون است که معتقد بود روان‌شناسی باید تنها به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده و اندازه‌گیری بپردازد. او این رویکرد را با رد نظرگاه‌های قبلی مانند درون‌گرایی و توجه به فرآیندهای ذهنی که قابل مشاهده نبودند مطرح کرد. در پی او بی.اف. اسکینر با ابداع مفهوم شرطی‌سازی فعال رفتارگرایی را بیشتر به عرصه‌های کاربردی گسترش داد. رفتارگرایان به جای بررسی فرآیندهای ذهنی بر مطالعه روابط بین محرک‌ها و پاسخ‌ها تمرکز دارند.

نظریات عمده در رفتارگرایی

در رفتارگرایی چندین نظریه اساسی مطرح است که بر اساس آنها می‌توان رفتار انسان را تبیین کرد. نظریه اصلی رفتارگرایی به نام «شرطی‌سازی کلاسیک» که توسط ایوان پاولف مطرح شد بیان می‌کند که رفتارهای انسان می‌توانند از طریق اتصال بین یک محرک خنثی و یک محرک غیرخنثی ایجاد شوند. یکی دیگر از نظریات مهم رفتارگرایی «شرطی‌سازی فعال» یا «تقویت» است که توسط بی.اف. اسکینر توسعه یافت. طبق این نظریه رفتارهای انسان و حیوانات تحت تأثیر تقویت‌هایی چون پاداش و تنبیه قرار می‌گیرند. این دو نظریه از مهم‌ترین مفاهیم در رفتارگرایی هستند.

اصول و ویژگی‌های رفتارگرایی

رفتارگرایی بر پایه اصول خاصی استوار است که از آن جمله می‌توان به مشاهده‌پذیری اندازه‌گیری دقیق و تأکید بر تغییرات بیرونی اشاره کرد. رفتارگرایان بر این باورند که رفتارهای انسان و حیوانات باید بر اساس علل محیطی و تجربیات گذشته تحلیل شوند. یکی از ویژگی‌های برجسته رفتارگرایی این است که به هیچ‌وجه به فرآیندهای ذهنی و درونی توجه نمی‌شود بلکه تنها رفتارهای ملموس و قابل مشاهده مورد توجه قرار می‌گیرند. همچنین رفتارگرایان به شدت بر آزمایش‌های علمی و روش‌های آزمایشگاهی تأکید دارند.

کاربردهای رفتارگرایی در روانشناسی و آموزش

رفتارگرایی در زمینه‌های مختلف روانشناسی و آموزش کاربردهای فراوانی دارد. در روانشناسی رفتارگرایی به عنوان روشی برای درمان اختلالات رفتاری به کار می‌رود. درمان‌هایی چون رفتار درمانی و تکنیک‌های تغییر رفتار براساس اصول رفتارگرایی طراحی شده‌اند. در آموزش رفتارگرایی برای ایجاد تغییرات مثبت در رفتار دانش‌آموزان و تقویت مهارت‌های مورد نیاز در یادگیری به کار می‌رود. سیستم‌های پاداش و تنبیه نیز از این اصول برای انگیزش و اصلاح رفتار استفاده می‌کنند.

انتقادات و محدودیت‌های رفتارگرایی

اگرچه رفتارگرایی به عنوان یک رویکرد علمی در بسیاری از زمینه‌ها موفق بوده است اما انتقادات زیادی نیز به آن وارد است. یکی از انتقادات عمده این است که رفتارگرایی به طور کامل از عوامل درونی و شناختی انسان غفلت می‌کند. همچنین برخی معتقدند که رفتارگرایان تنها بر اساس آزمایش‌های حیوانی نتیجه‌گیری کرده‌اند که ممکن است برای انسان‌ها صادق نباشد. علاوه بر این رفتارگرایی بسیاری از ابعاد روانشناسی انسان از جمله احساسات و تفکر عمیق را نادیده می‌گیرد.

نتیجه گیری

رفتارگرایی به عنوان یکی از رویکردهای مهم در روانشناسی تأثیرات زیادی در تحلیل و درمان رفتارهای انسانی داشته است. این مکتب بر مبنای اصول علمی و تجربی ساخته شده و بر تغییرات بیرونی و محرک‌ها تمرکز دارد. با این حال محدودیت‌هایی نیز در این رویکرد وجود دارد که نیاز به تلفیق آن با دیگر نظریات روان‌شناسی را می‌طلبد. باوجود این انتقادات رفتارگرایی همچنان در بسیاری از جنبه‌های روان‌شناسی و آموزش کاربرد دارد و تحقیقات ادامه‌دار در این زمینه ممکن است راهکارهای نوینی برای درک بهتر رفتارهای انسانی ارائه دهد.
منابع

  • Watson, J. B. (1913). Psychology as the Behaviorist Views It.
  • Skinner, B. F. (1938). The Behavior of Organisms: An Experimental Analysis.
  • Pavlov, I. P. (1927). Conditioned Reflexes: An Investigation of the Physiological Activity of the Cerebral Cortex.

رفتارگرایی چیست مقاله

رفتارگرایی چیست؟ یک بررسی جامع و کاربردی (مقاله 2)

رفتارگرایی یکی از نظریه‌های مهم روانشناسی است که تأکید دارد بر مطالعه و تحلیل رفتارهای قابل مشاهده و تغییرپذیر انسان‌ها و سایر موجودات زنده. برخلاف روانشناسی کلاسیک که به تحلیل درونی و ذهنی افراد می‌پردازد رفتارگرایان به مطالعه رفتارهایی می‌پردازند که می‌توان آن‌ها را به راحتی مشاهده کرد. در این مقاله قصد داریم به معرفی و بررسی رفتارگرایی به‌عنوان یکی از رویکردهای مهم روانشناسی اصول و تاریخچه آن کاربردها و محدودیت‌های آن بپردازیم.
فهرست مقاله

  • مقدمه‌ای بر رفتارگرایی
  • اصول اصلی رفتارگرایی
  • تاریخچه و تکامل رفتارگرایی
  • کاربردهای رفتارگرایی در زندگی روزمره
  • نقدها و محدودیت‌های رفتارگرایی

مقدمه‌ای بر رفتارگرایی

رفتارگرایی یک رویکرد روانشناختی است که تأکید ویژه‌ای بر روی رفتارهای قابل مشاهده و قابل اندازه‌گیری دارد. این مکتب روانشناسی با هدف حذف مفاهیم ذهنی و تأکید بر رفتارهای بیرونی انسان‌ها ایجاد شد. در رفتارگرایی روانشناسان معتقدند که رفتار انسان‌ها و حتی حیوانات تحت تأثیر محیط و تجربه‌ها شکل می‌گیرد و می‌توان این رفتارها را با استفاده از اصول خاصی پیش‌بینی و تغییر داد. به عبارت دیگر رفتارگرایان به جای تحلیل افکار و احساسات به تحلیل رفتارهای انسان‌ها و نحوه واکنش آن‌ها در مواجهه با محرک‌ها و شرایط مختلف می‌پردازند.

اصول اصلی رفتارگرایی

اصول رفتارگرایی مبتنی بر چند مفهوم کلیدی است که از جمله آن‌ها می‌توان به ‘پاداش’ ‘مجازات’ ‘شروطی‌سازی کلاسیک’ و ‘شروطی‌سازی عملی’ اشاره کرد. یکی از مهم‌ترین اصول رفتارگرایی نقش تقویت‌کننده‌ها یا پاداش‌ها در شکل‌دهی رفتارهاست. طبق این اصول رفتارهایی که با پاداش‌های مثبت همراه باشند احتمال تکرار آن‌ها در آینده افزایش می‌یابد. همچنین مجازات‌ها می‌توانند برای کاهش یا حذف رفتارهای خاص مؤثر باشند. شرطی‌سازی کلاسیک مفهومی است که در آن یک محرک خنثی با یک محرک معنادار به‌طور مکرر همراه می‌شود تا باعث ایجاد یک واکنش خاص در فرد گردد. از سوی دیگر شرطی‌سازی عملی به فرآیندی اشاره دارد که در آن رفتارهای خاص با تقویت مثبت یا منفی تغییر می‌کنند.

تاریخچه و تکامل رفتارگرایی

رفتارگرایی به عنوان یک مکتب روانشناسی در اوایل قرن بیستم توسط افرادی مانند جان بی. واتسون ایوان پاولف و بی. اف. اسکینر مطرح شد. جان بی. واتسون روانشناس معروف آمریکایی رفتارگرایی را به‌عنوان یک رویکرد علمی جدید معرفی کرد و تأکید داشت که روانشناسی باید تنها به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده بپردازد. ایوان پاولف روانشناس روسی با آزمایش‌های خود در زمینه شرطی‌سازی کلاسیک و ایجاد ارتباط بین محرک‌ها و پاسخ‌ها تأثیر زیادی در شکل‌گیری رفتارگرایی داشت. بی. اف. اسکینر نیز به‌طور ویژه بر مفهوم شرطی‌سازی عملی و تقویت‌کننده‌ها تمرکز کرد و مدلی از یادگیری را ارائه داد که تأثیر زیادی در روانشناسی داشت.

کاربردهای رفتارگرایی در زندگی روزمره

رفتارگرایی به دلیل اصول ساده و قابل فهم خود در زمینه‌های مختلفی از جمله آموزش روان‌درمانی مدیریت و حتی تربیت فرزندان کاربرد دارد. در آموزش معلمان از اصول شرطی‌سازی برای تقویت رفتارهای مطلوب دانش‌آموزان و کاهش رفتارهای نامطلوب استفاده می‌کنند. در روان‌درمانی روش‌هایی مانند درمان شناختی-رفتاری که تحت تأثیر رفتارگرایی است برای کمک به افراد در تغییر رفتارهای منفی یا اضطراب‌های اجتماعی مؤثر واقع می‌شوند. رفتارگرایی همچنین در تربیت فرزندان به‌عنوان یک روش برای تشویق رفتارهای مثبت و کاهش رفتارهای منفی استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال والدین می‌توانند با استفاده از تقویت‌های مثبت مانند تحسین یا جوایز رفتارهای خوب فرزند خود را تقویت کنند.

نقدها و محدودیت‌های رفتارگرایی

اگرچه رفتارگرایی در بسیاری از زمینه‌ها موفق بوده است اما نقدهایی نیز به این رویکرد وارد شده است. یکی از مهم‌ترین انتقادها این است که رفتارگرایی بیش از حد بر جنبه‌های بیرونی و فیزیکی رفتار تأکید می‌کند و توجه کمی به فرآیندهای ذهنی و درونی افراد دارد. برخی از روانشناسان معتقدند که رفتارگرایی نمی‌تواند پیچیدگی‌های رفتار انسانی را به‌طور کامل توضیح دهد زیرا انسان‌ها به‌عنوان موجوداتی با ظرفیت‌های شناختی و هیجانی پیچیده تنها با توجه به محرک‌ها و تقویت‌کننده‌ها قابل توضیح نیستند. همچنین رفتارگرایی ممکن است در برخی از موقعیت‌ها نتواند درک عمیقی از مشکلات روانی یا احساسات فردی ارائه دهد.

نتیجه گیری

در مجموع رفتارگرایی به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین رویکردهای روانشناسی در قرن بیستم مطرح شد. این رویکرد با تأکید بر رفتارهای قابل مشاهده و تغییرپذیر انسان‌ها امکان تحلیل و تغییر رفتارها را فراهم کرده است. با این حال همچنان نقدهایی به این رویکرد وارد است و برخی معتقدند که برای درک کامل رفتار انسانی باید جنبه‌های ذهنی و درونی فرد را نیز در نظر گرفت. به‌طور کلی رفتارگرایی در حوزه‌های مختلفی از جمله آموزش درمان و مدیریت به‌طور گسترده‌ای کاربرد دارد و به‌عنوان ابزاری برای تغییر رفتارهای مثبت در افراد به‌شمار می‌آید.
منابع

  • Watson, J. B. (1913). Psychology as the behaviorist views it. Psychological Review.
  • Skinner, B. F. (1938). The behavior of organisms: An experimental analysis.
  • Pavlov, I. P. (1927). Conditioned reflexes.
  • Baum, W. M. (2005). Understanding behaviorism: Science, behavior, and culture.

رفتارگرایی چیست؟ بررسی مفاهیم و کاربردهای آن در روانشناسی (مقاله 3)

رفتارگرایی به عنوان یکی از رویکردهای اصلی در روانشناسی به بررسی و تحلیل رفتارهای قابل مشاهده انسان‌ها و موجودات زنده می‌پردازد. این نظریه به شدت به تعاملات محیطی و عوامل بیرونی تأکید دارد و به وسیله اصول و روش‌های خاص خود سعی دارد رفتار انسان‌ها را تبیین و تغییر دهد. در این مقاله ابتدا به تعریف رفتارگرایی پرداخته و سپس تاریخچه مفاهیم کلیدی کاربردها و نقدهای این نظریه را بررسی خواهیم کرد. این مقاله برای افرادی که علاقه‌مند به روانشناسی و روش‌های تغییر رفتار هستند مفید خواهد بود.
فهرست مقاله

  • تعریف رفتارگرایی
  • تاریخچه و تکامل رفتارگرایی
  • اصول و مفاهیم کلیدی رفتارگرایی
  • رفتارگرایی در کاربردهای آموزشی و درمانی
  • انتقادها و چالش‌ها در نظریه رفتارگرایی

تعریف رفتارگرایی

رفتارگرایی یک نظریه روانشناسی است که بر اساس آن رفتار انسان‌ها و موجودات زنده تنها نتیجه تعاملات با محیط است و عواملی چون ذهن احساسات یا انگیزه‌های درونی در این رفتارها تأثیرگذار نیستند. به عبارت دیگر رفتارگرایی معتقد است که هر نوع رفتار در واقع پاسخ به محرک‌های خارجی است. این دیدگاه در ابتدا توسط جان بی. واتسون مطرح شد و سپس توسط بورهوس فریدریک اسکینر تکامل یافت. رفتارگرایی به شدت بر اهمیت شرایط محیطی و محرک‌ها در شکل‌گیری رفتار تأکید دارد و از این رو برای مطالعه و تغییر رفتار انسان‌ها از روش‌های خاصی مانند شرطی‌سازی استفاده می‌کند.

تاریخچه و تکامل رفتارگرایی

نظریه رفتارگرایی به طور جدی در اوایل قرن بیستم توسط جان بی. واتسون معرفی شد. واتسون با رد تأثیرات درونی مانند تفکرات و احساسات بر رفتار معتقد بود که تنها رفتارهای قابل مشاهده باید مورد مطالعه قرار گیرند. او از اصطلاح ‘رفتار’ برای اشاره به تمام رفتارهای قابل اندازه‌گیری استفاده کرد. در دهه‌های بعد بورهوس فریدریک اسکینر با معرفی نظریه شرطی‌سازی کنشگر رفتارگرایی را به یک روش علمی دقیق تبدیل کرد. اسکینر معتقد بود که رفتار انسان‌ها نه تنها تحت تأثیر محرک‌های خارجی بلکه تحت تأثیر پاداش‌ها و تنبیه‌ها نیز قرار دارد. این تکامل باعث شد که رفتارگرایی به یکی از رویکردهای مؤثر در روانشناسی تبدیل شود.

اصول و مفاهیم کلیدی رفتارگرایی

از مهم‌ترین اصول رفتارگرایی می‌توان به ‘شرطی‌سازی کلاسیک’ و ‘شرطی‌سازی کنشگر’ اشاره کرد. در شرطی‌سازی کلاسیک به وسیله تقارن یک محرک غیرمشروط با محرک شرطی یک رفتار شرطی در فرد ایجاد می‌شود. در مقابل شرطی‌سازی کنشگر بر اساس تقویت یا تنبیه رفتارها عمل می‌کند. در این نوع شرطی‌سازی رفتارهایی که موجب دریافت پاداش یا تقویت می‌شوند احتمال بروز مجدد آن رفتار افزایش می‌یابد. این مفاهیم از زمان‌های اولیه رفتارگرایی تا به امروز به عنوان مبنای اصلی تغییر رفتار شناخته شده‌اند. از دیگر اصول رفتارگرایی می‌توان به استفاده از آزمایش‌های تجربی و تمرکز بر نتایج مشاهده‌شده در مطالعات اشاره کرد.

رفتارگرایی در کاربردهای آموزشی و درمانی

در زمینه آموزش رفتارگرایی به کارگیری اصول شرطی‌سازی را در فرایند یادگیری مورد توجه قرار می‌دهد. از این رو معلمان از تقویت مثبت (پاداش) برای افزایش رفتارهای مطلوب دانش‌آموزان استفاده می‌کنند و از تقویت منفی (حذف محرک‌های نامطلوب) برای کاهش رفتارهای نامناسب بهره می‌برند. در زمینه درمانی نیز رفتارگرایی در درمان مشکلات روانی مانند اختلالات اضطرابی ترس‌های فوبیا و افسردگی کاربرد دارد. تکنیک‌هایی چون درمان مبتنی بر شرطی‌سازی یا درمان‌های مبتنی بر تقویت رفتارهای جدید از جمله روش‌های شناخته‌شده در رفتارگرایی درمانی هستند.

انتقادها و چالش‌ها در نظریه رفتارگرایی

در حالی که رفتارگرایی به عنوان یک روش علمی و دقیق شناخته می‌شود انتقادهای زیادی به این نظریه وارد شده است. یکی از مهم‌ترین انتقادات این است که رفتارگرایی به طور کامل از جنبه‌های درونی انسان‌ها مانند احساسات افکار و انگیزه‌ها غفلت می‌کند. همچنین برخی از روانشناسان معتقدند که تمرکز بیش از حد بر رفتارهای قابل مشاهده باعث می‌شود که نتایج پژوهش‌ها به جنبه‌های پیچیده‌تر انسان‌ها مانند شخصیت و هویت بی‌توجهی کنند. از سوی دیگر برخی از منتقدان معتقدند که رفتارگرایی رویکردی مکانیکی به انسان‌ها دارد و نمی‌تواند پیچیدگی‌های رفتاری انسان‌ها را به طور کامل تبیین کند.

نتیجه گیری

رفتارگرایی به عنوان یکی از رویکردهای مهم در روانشناسی نقش مهمی در فهم و تغییر رفتار انسان‌ها ایفا کرده است. این نظریه با تأکید بر شرایط محیطی و محرک‌های خارجی توانسته است بسیاری از رفتارهای انسان‌ها را تحلیل و درک کند. با وجود نقدهایی که به این رویکرد وارد شده رفتارگرایی همچنان به عنوان ابزاری مؤثر در درمان مشکلات روانی و بهبود فرایندهای آموزشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین اگرچه رفتارگرایی به تنهایی نمی‌تواند تمامی جنبه‌های رفتار انسان را توضیح دهد اما نقش آن در روانشناسی غیرقابل انکار است.
منابع

  • Watson, J.B. (1913). ‘Psychology as the Behaviorist Views It’. Psychological Review, 20, 158-177.
  • Skinner, B.F. (1953). ‘Science and Human Behavior’. New York: Free Press.
  • Cherry, K. (2020). ‘What Is Behaviorism?’ Verywell Mind. Retrieved from https://www.verywellmind.com
  • Bandura, A. (1977). ‘Social Learning Theory’. Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall.
  • Nevid, J.S. (2014). ‘Psychology: Concepts and Applications’. Cengage Learning.

رفتارگرایی چیست؟ (مقاله 4)

رفتارگرایی یکی از رویکردهای اصلی در روانشناسی است که تأکید زیادی بر رفتارهای قابل مشاهده و تأثیرات محیطی بر آن‌ها دارد. این دیدگاه برخلاف دیدگاه‌های درون‌گرایانه که بیشتر به شناخت و فرآیندهای ذهنی پرداخته‌اند به تحلیل و تغییر رفتارها از طریق اصول علمی و تجربی می‌پردازد. این مقاله به بررسی رفتارگرایی مفاهیم آن و کاربردهای مختلف این رویکرد در روانشناسی و آموزش می‌پردازد.
فهرست مقاله

  • مقدمه‌ای بر رفتارگرایی
  • مفاهیم اصلی رفتارگرایی
  • مبانی نظری رفتارگرایی
  • کاربردهای رفتارگرایی در روانشناسی و آموزش
  • نقد رفتارگرایی و محدودیت‌ها

مقدمه‌ای بر رفتارگرایی

رفتارگرایی به‌عنوان یکی از مکتب‌های عمده در روانشناسی ابتدا در اوایل قرن 20 توسط افرادی چون جان واتسون و بی. اف. اسکینر پایه‌گذاری شد. این رویکرد بر این باور است که تمام رفتارها می‌توانند از طریق تعامل با محیط و با استفاده از اصول یادگیری تغییر کنند. رفتارگرایی به جای توجه به احساسات افکار و انگیزه‌های درونی بیشتر به اعمال و واکنش‌های خارجی فرد در مقابل محرک‌های محیطی توجه دارد. این رویکرد برای اولین‌بار در روانشناسی به‌طور سیستماتیک شروع به توسعه کرد و به‌تدریج به یکی از رویکردهای اساسی در تحلیل رفتار انسان تبدیل شد.

مفاهیم اصلی رفتارگرایی

مفاهیم اصلی رفتارگرایی به دو دسته‌ی مهم تقسیم می‌شوند: شرطی‌سازی کلاسیکی و شرطی‌سازی عملی. شرطی‌سازی کلاسیکی که توسط ایوان پاولف معرفی شد به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک محرک بی‌ضرر با یک محرک معنادار ترکیب شده و منجر به ایجاد واکنش‌هایی در فرد می‌شود. شرطی‌سازی عملی که توسط بی. اف. اسکینر توسعه داده شد بیشتر بر تقویت یا تنبیه برای تغییر رفتار تمرکز دارد. این اصول بر اساس رفتارهای قابل مشاهده است و تاکید دارد که رفتار انسان و حیوانات می‌تواند از طریق تقویت یا حذف تقویت‌ها تغییر یابد.

مبانی نظری رفتارگرایی

رفتارگرایی به‌عنوان یک نظریه علمی از روش‌های تجربی برای تحلیل رفتار استفاده می‌کند. این رویکرد بر مبنای فرضیه‌ی اساسی قرار دارد که تمام رفتارهای انسان و حیوانات تحت تأثیر محرک‌های محیطی و تجربیات گذشته قرار می‌گیرند. رفتارگرایان معتقدند که تمام رفتارها قابل مشاهده و اندازه‌گیری هستند و از این رو نیاز به بررسی حالات درونی فرد مانند افکار یا احساسات وجود ندارد. این نظریه می‌گوید که یادگیری می‌تواند از طریق تقویت رفتارهای مطلوب یا حذف رفتارهای نامطلوب به‌دست آید. برای مثال در شرطی‌سازی عملی استفاده از پاداش‌ها و تنبیه‌ها برای تغییر رفتارها یک ابزار کلیدی به شمار می‌آید.

کاربردهای رفتارگرایی در روانشناسی و آموزش

رفتارگرایی کاربردهای گسترده‌ای در روانشناسی و آموزش داشته است. در روانشناسی رفتارگرایی به‌عنوان یک روش درمانی در درمان اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی استفاده می‌شود. در این رویکرد از تکنیک‌هایی مانند شرطی‌سازی برای تغییر رفتارهای منفی و تقویت رفتارهای مثبت استفاده می‌شود. در حوزه‌ی آموزش رفتارگرایی تأکید زیادی بر استفاده از سیستم‌های پاداش و تقویت رفتارهای مطلوب دانش‌آموزان دارد. روش‌های تدریس مبتنی بر تقویت مثبت و ایجاد محیط‌های آموزشی مناسب برای یادگیری از اصول رفتارگرایی سرچشمه می‌گیرند.

نقد رفتارگرایی و محدودیت‌ها

با وجود دستاوردهای فراوان رفتارگرایی این رویکرد نیز با نقدهایی مواجه است. بسیاری از منتقدان معتقدند که رفتارگرایی به‌طور کامل نمی‌تواند پیچیدگی‌های ذهنی انسان را توضیح دهد و توجه کافی به فرایندهای شناختی و درونی ندارد. رفتارگرایی معمولاً تنها بر رفتارهای قابل مشاهده تمرکز دارد و در نتیجه بسیاری از جنبه‌های درونی انسان مانند افکار و احساسات را نادیده می‌گیرد. علاوه بر این برخی منتقدان به‌ویژه در زمینه آموزش بر این باورند که استفاده‌ی صرف از تقویت‌ها و پاداش‌ها ممکن است به ایجاد وابستگی منفی به پاداش‌ها منجر شود.

نتیجه گیری

رفتارگرایی یکی از تأثیرگذارترین رویکردها در روانشناسی است که با تأکید بر رفتارهای قابل مشاهده و یادگیری از طریق تقویت و تنبیه تأثیرات زیادی در عرصه‌های مختلف داشته است. با وجود انتقادات و محدودیت‌ها رفتارگرایی همچنان در بسیاری از زمینه‌ها از جمله درمان اختلالات روانی و آموزش مؤثر است. در نهایت ترکیب اصول رفتارگرایی با سایر رویکردهای روانشناسی می‌تواند به ایجاد رویکردهای جامع‌تری در فهم رفتار انسان کمک کند.
منابع

  • Watson, J. B. (1913). Psychology as the Behaviorist Views It. Psychological Review, 20(2), 158-177.
  • Skinner, B. F. (1953). Science and Human Behavior. New York: Free Press.
  • Pavlov, I. P. (1927). Conditioned Reflexes: An Investigation of the Physiological Activity of the Cerebral Cortex. Oxford University Press.
  • Chomsky, N. (1959). A Review of B. F. Skinner’s Verbal Behavior. Language, 35(1), 26-58.
  • Keller, F. S., & Schoenfeld, W. N. (1950). Principles of Psychology. Appleton-Century-Crofts.

رفتارگرایی چیست؟ (مقاله 5)

رفتارگرایی یکی از مهم‌ترین رویکردهای روان‌شناسی است که تأکید زیادی بر رفتارهای قابل مشاهده انسان‌ها دارد. این رویکرد در نیمه اول قرن بیستم توسط تعدادی از روان‌شناسان پیشگام مانند جان واتسون و بی. اف. اسکینر شکل گرفت. رفتارگرایی برخلاف رویکردهای دیگر روان‌شناسی که بر احساسات و افکار درونی انسان تأکید دارند معتقد است که تمام رفتارهای انسان‌ها باید از طریق عوامل خارجی و محیطی توضیح داده شوند. در این مقاله به تحلیل رفتارگرایی اصول آن و کاربردهای آن در زندگی روزمره خواهیم پرداخت.
فهرست مقاله

  • مفهوم رفتارگرایی و تاریخچه آن
  • اصول رفتارگرایی
  • نظریه‌های برجسته در رفتارگرایی
  • کاربردهای رفتارگرایی در زندگی روزمره
  • نقدها و محدودیت‌های رفتارگرایی

مفهوم رفتارگرایی و تاریخچه آن

رفتارگرایی به عنوان یک مکتب فکری در روان‌شناسی به طور عمده بر رفتارهای قابل مشاهده تأکید دارد و معتقد است که رفتار انسان‌ها نتیجه تعاملات آن‌ها با محیط است. تاریخچه رفتارگرایی به اوایل قرن بیستم بازمی‌گردد. جان واتسون که به عنوان پدر رفتارگرایی شناخته می‌شود بر این باور بود که روان‌شناسی باید به بررسی رفتارهای قابل مشاهده بپردازد و نباید وارد دنیای ذهن و احساسات شود. واتسون برای نخستین بار در سال 1913 مقاله‌ای تحت عنوان «روان‌شناسی از دیدگاه یک رفتارگر» منتشر کرد که در آن از اصول رفتارگرایی دفاع کرد. پس از او بی. اف. اسکینر نیز این رویکرد را تکمیل کرد و مفهوم تقویت‌کننده و اصلاح رفتار را معرفی نمود.

اصول رفتارگرایی

اصول رفتارگرایی بر این باور استوار است که تمام رفتارهای انسان و حیوانات می‌توانند به صورت قابل مشاهده و با استفاده از اصول تقویت و تنبیه توضیح داده شوند. رفتارگرایان به جای بررسی افکار و احساسات به ارزیابی عوامل محیطی که باعث شکل‌گیری رفتارها می‌شوند می‌پردازند. یکی از اصول اساسی این رویکرد نظریه شرطی‌سازی است که توسط پاولف و اسکینر توسعه یافت. در این نظریه‌ها رفتارها از طریق تقویت مثبت تقویت منفی یا تنبیه‌ها به تدریج شکل می‌گیرند و اصلاح می‌شوند. این اصول تأکید دارند که می‌توان رفتارهای غیرقابل قبول را تغییر داد و رفتارهای مطلوب را تقویت نمود.

نظریه‌های برجسته در رفتارگرایی

یکی از نظریه‌های مهم در رفتارگرایی نظریه شرطی‌سازی کلاسیک است که توسط ایوان پاولف معرفی شد. در این نظریه رفتارها به وسیله محرک‌های خاصی که با یک واکنش طبیعی همراه هستند تقویت می‌شوند. به عنوان مثال در آزمایش معروف پاولف او نشان داد که سگ‌ها پس از شنیدن صدای زنگ حتی بدون اینکه غذای واقعی به آن‌ها داده شود آب دهانشان ترشح می‌شود. این نشان می‌دهد که می‌توان رفتارها را با استفاده از محرک‌های خارجی مثل صدای زنگ تغییر داد. علاوه بر این بی. اف. اسکینر با نظریه شرطی‌سازی عامل بر اهمیت تقویت‌ها و تنبیه‌ها در شکل‌گیری و تغییر رفتار تأکید کرد. اسکینر معتقد بود که تقویت‌های مثبت باعث تقویت رفتارها و تنبیه‌ها باعث کاهش آن‌ها می‌شود.

کاربردهای رفتارگرایی در زندگی روزمره

رفتارگرایی به طور گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف زندگی روزمره از جمله آموزش درمان و رفتارهای اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در آموزش معلمان از تکنیک‌های رفتارگرایانه برای تقویت رفتارهای مثبت دانش‌آموزان و کاهش رفتارهای منفی استفاده می‌کنند. به طور مشابه در درمان اختلالات رفتاری و روانی از اصول رفتارگرایی برای اصلاح رفتارهای نامطلوب و افزایش رفتارهای مطلوب استفاده می‌شود. برای مثال در درمان اختلالات اضطرابی تکنیک‌های شرطی‌سازی کلاسیک به منظور کاهش واکنش‌های اضطرابی از طریق شرطی‌سازی منفی یا درمان‌های شناختی-رفتاری به کار می‌روند.

نقدها و محدودیت‌های رفتارگرایی

اگرچه رفتارگرایی در بسیاری از حوزه‌های روان‌شناسی و درمان کاربردهای موفقی داشته است اما انتقادهایی نیز به این رویکرد وارد شده است. یکی از مهم‌ترین نقدها این است که رفتارگرایی به تعاملات درونی انسان و افکار ذهنی بی‌توجه است و این امر می‌تواند باعث نادیده گرفتن عوامل مهمی مانند انگیزه‌ها و باورهای فردی شود. علاوه بر این بسیاری از منتقدان معتقدند که رفتارگرایی تنها بر رفتارهای قابل مشاهده تمرکز دارد و از درک کامل رفتار انسان‌ها غافل می‌ماند. این محدودیت‌ها باعث شد که رویکردهای دیگر مانند روان‌شناسی شناختی به‌طور جدی‌تر مطرح شوند.

نتیجه گیری

رفتارگرایی به عنوان یک رویکرد عمده در روان‌شناسی تأکید زیادی بر رفتارهای قابل مشاهده انسان‌ها دارد و معتقد است که رفتارها از طریق تعامل با محیط و تقویت‌های بیرونی شکل می‌گیرند. در حالی که رفتارگرایی تأثیرات زیادی بر روان‌شناسی و علوم رفتاری داشته است انتقاداتی نیز به آن وارد شده است که به‌ویژه از جنبه‌های درونی و روان‌شناختی رفتارها غفلت می‌کند. با وجود این محدودیت‌ها رفتارگرایی همچنان یکی از رویکردهای مهم در درمان و اصلاح رفتارهای انسان‌ها است و کاربردهای آن در حوزه‌های مختلف ادامه دارد.

منابع

  • Watson, J. B. (1913). Psychology as the behaviorist views it. Psychological Review, 20(2), 158-177.
  • Skinner, B. F. (1953). Science and Human Behavior. New York: Free Press.
  • Pavlov, I. P. (1927). Conditioned Reflexes: An Investigation of the Physiological Activity of the Cerebral Cortex. Oxford University Press.