اقاله اقاله چه حکمی دارد
اقاله اقاله چه حکمی دارد
اقاله اقاله از نظر حقوقی امکان پذیر نیست و فاقد اثر قانونی است، چرا که اقاله خود عملی است که به انحلال عقد اصلی می انجامد و با وقوع آن، وضعیت حقوقی جدیدی تثبیت می شود که دیگر موضوعی برای انحلال مجدد به وسیله اقاله باقی نمی ماند. این اصل بر مبنای ماهیت خاص اقاله به عنوان یک توافق انحلالی استوار است و تکرار آن به معنای بازگشت به وضعیت پیش از اقاله، فاقد جایگاه حقوقی است. در بسیاری از تعاملات حقوقی و معاملات روزمره، طرفین ممکن است پس از انعقاد یک قرارداد، به دلایل مختلفی نظیر تغییر شرایط، عدم رضایت از مفاد یا صرفاً توافق مجدد، خواهان پایان دادن به آن قرارداد باشند. در چنین شرایطی، ابزارهای حقوقی متعددی برای انحلال قراردادها وجود دارد که یکی از مهم ترین آن ها، نهاد اقاله است. این مفهوم که ریشه در فقه اسلامی دارد و در قانون مدنی ایران به تفصیل مورد بحث قرار گرفته، راهکاری برای فسخ توافقی یک عقد لازم محسوب می شود. درک دقیق ماهیت، شرایط، قلمرو و آثار اقاله، برای هر فردی که با قراردادها سروکار دارد، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مقاله به بررسی عمیق ابعاد مختلف اقاله، تفاوت آن با سایر اسباب انحلال قرارداد و به طور خاص، به تبیین حکم اقاله اقاله می پردازد تا ابهامات موجود در این زمینه را رفع کند.
مفهوم بنیادین اقاله در نظام حقوقی ایران
اقاله، که گاهی از آن با عنوان تفاسخ نیز یاد می شود، یکی از طرق انحلال قراردادهای لازم است که بر مبنای توافق و تراضی متقابل طرفین عقد صورت می گیرد. این توافق بر خلاف فسخ که به اراده یک طرف انجام می شود، نیازمند قصد و رضایت هر دو طرف معامله برای برهم زدن آثار حقوقی عقد سابق است. در نظام حقوقی ایران، قانون مدنی به صراحت به تعریف اقاله نپرداخته، اما در ماده ۲۸۳ آن بیان می دارد: بعد از معامله، طرفین می توانند به تراضی آن را اقاله و تفاسخ کنند. این ماده، بنیان قانونی اقاله را فراهم می آورد و آن را به عنوان یک حق توافقی برای طرفین عقد لازم، به رسمیت می شناسد.
تعریف لغوی و اصطلاحی اقاله
واژه اقاله در لغت به معنای رها کردن، دست کشیدن و برهم زدن است. در اصطلاح حقوقی، اقاله به معنای برهم زدن معامله و انحلال آن به رضایت و توافق طرفین معامله است. به عبارت دیگر، همان گونه که اراده های متقابل طرفین، عقدی را ایجاد کرده است، همان اراده ها می توانند بر انحلال آن عقد نیز توافق نمایند. این فرآیند، آثار حقوقی معامله اصلی را از بین می برد و طرفین را به وضعیت پیش از انعقاد عقد بازمی گرداند. نام دیگر اقاله، تفاسخ است که به معنای فسخ متقابل یا فسخ به تراضی طرفین است و به خوبی ماهیت توافقی آن را نشان می دهد.
ماهیت حقوقی اقاله: عقد یا فسخ؟
یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز در خصوص اقاله، تعیین ماهیت حقوقی آن است که آیا اقاله خود یک عقد مستقل محسوب می شود یا صرفاً نوعی فسخ به تراضی طرفین است. نظریه غالب در فقه امامیه و حقوق ایران که مورد پذیرش عمده حقوق دانان نیز قرار گرفته، این است که اقاله خود یک عقد است. دلایل این دیدگاه شامل موارد زیر است:
- وجود ایجاب و قبول: اقاله همانند هر عقد دیگری نیازمند ایجاب (پیشنهاد برهم زدن عقد) و قبول (پذیرش برهم زدن عقد) است که از سوی هر دو طرف معامله صادر می شود.
 - توافق اراده ها: ماهیت توافقی اقاله نشان دهنده آن است که همچون عقد، بر مبنای رضایت و تلاقی دو اراده ایجاد می شود.
 - تولید اثر حقوقی جدید: اقاله صرفاً به معنای از بین بردن عقد سابق نیست، بلکه خود یک اثر حقوقی جدید (انحلال عقد) را تولید می کند که این ویژگی مختص عقود است.
 
در مقابل، برخی اقاله را نوعی فسخ می دانند که با توافق طرفین صورت گرفته است. اما با توجه به اینکه فسخ عموماً به اراده یک طرف و به استناد حق فسخ انجام می شود، دیدگاه عقد بودن اقاله از استحکام بیشتری برخوردار است. پذیرش ماهیت عقدی اقاله، آثار حقوقی مهمی از جمله لزوم اهلیت طرفین برای اقاله، و عدم امکان اقاله توسط یک طرف به تنهایی را به دنبال دارد.
مبانی مشروعیت اقاله
مشروعیت اقاله در فقه اسلامی ریشه در احادیث و روایات معتبر دارد. از جمله حدیث نبوی مشهور من أقال مسلماً أقال الله عثرته (هر کس معامله مسلمانی را اقاله کند، خداوند از لغزش او درگذرد) که به فضیلت و جایز بودن اقاله اشاره دارد. علاوه بر این، اجماع فقها بر صحت و نفوذ اقاله وجود دارد. در حقوق ایران نیز، ماده ۲۸۳ قانون مدنی به صراحت اقاله را به عنوان یکی از اسباب انحلال قراردادها به رسمیت شناخته و مورد تأیید قرار داده است. این مبانی، اقاله را به عنوان یک نهاد حقوقی کارآمد برای انعطاف پذیری در روابط قراردادی معرفی می کند.
تفاوت های کلیدی اقاله با سایر اسباب انحلال قراردادها
برای درک عمیق تر مفهوم اقاله، ضروری است که آن را از سایر اسباب انحلال قراردادها، نظیر فسخ و انفساخ، تمییز دهیم. اگرچه هر سه به معنای پایان بخشیدن به یک قرارداد هستند، اما از نظر مبنا، ماهیت و نحوه اعمال، تفاوت های بنیادینی با یکدیگر دارند که درک این تفاوت ها در تشخیص احکام مربوطه و جلوگیری از اشتباهات حقوقی بسیار حائز اهمیت است.
اقاله و فسخ: تمایزات اساسی
فسخ، اختیاری است که قانون یا طرفین قرارداد به یکی از متعاملین برای برهم زدن یک طرفه معامله می دهند. این اختیار که به آن خیار نیز گفته می شود، بدون نیاز به رضایت طرف دیگر قابل اعمال است. در مقابل، اقاله یک عمل حقوقی دوطرفه و مبتنی بر توافق و تراضی هر دو طرف معامله است. تفاوت های کلیدی آن ها عبارتند از:
- مبنا: مبنای فسخ، وجود یک حق (خیار) برای یکی از طرفین است که می تواند از طریق قانون (مانند خیار غبن) یا شرط ضمن عقد ایجاد شود. اما مبنای اقاله، توافق اراده های طرفین برای برهم زدن عقد است.
 - ماهیت: فسخ یک ایقاع است، یعنی با اراده یک جانبه به وجود می آید. در حالی که اقاله یک عقد است و برای تحقق آن نیاز به ایجاب و قبول هر دو طرف معامله است.
 - نحوه اعمال: فسخ توسط صاحب خیار و با یک اراده صورت می گیرد. اقاله با تراضی و رضایت مشترک هر دو طرف انجام می شود.
 
اقاله و انفساخ: افتراق ماهیتی
انفساخ به معنای بطلان خودبه خودی و قهری قرارداد است، بدون اینکه اراده ای (چه یک جانبه و چه دوطرفه) در آن دخیل باشد. انفساخ در نتیجه وقوع یک حادثه خارجی یا عدم وجود شرایط لازم برای اعتبار قرارداد از ابتدا، به صورت خودکار و بدون نیاز به اقدام طرفین رخ می دهد. این در حالی است که اقاله یک عمل ارادی و اختیاری است که با توافق طرفین برای برهم زدن عقد صورت می گیرد. تفاوت های مهم عبارتند از:
- ارادی بودن: اقاله ارادی و مبتنی بر قصد و رضای طرفین است، اما انفساخ قهری و غیرارادی است.
 - منشأ: انفساخ معمولاً ناشی از عوامل خارجی مانند تلف مورد معامله قبل از قبض (در برخی موارد) یا شرایطی است که قانون برای آن پیش بینی کرده است. اقاله منشأ قراردادی و توافقی دارد.
 - نحوه اثر: انفساخ به صورت خودکار و بدون نیاز به هیچ عمل حقوقی اضافه ای صورت می گیرد، در حالی که اقاله نیازمند ایجاب و قبول جدید از سوی طرفین است.
 
| ویژگی | اقاله | فسخ | انفساخ | 
|---|---|---|---|
| ماهیت | عقد (توافقی دوطرفه) | ایقاع (اراده یک جانبه) | قهری (بطلان خودبه خودی) | 
| نحوه ایجاد | توافق طرفین (ایجاب و قبول) | اعمال حق خیار (اختیار قانونی یا قراردادی) | وقوع حادثه یا شرط قانونی | 
| نیاز به اراده | اراده هر دو طرف | اراده صاحب خیار | بدون نیاز به اراده طرفین | 
| مبنا | رضایت متقابل | حق خیار (قانون یا قرارداد) | وقایع خارجی یا فقدان شرایط اولیه | 
| مثال | طرفین قرارداد بیع، پس از انعقاد، توافق می کنند آن را برهم زنند. | خریدار به دلیل وجود عیب در مبیع، معامله را فسخ می کند. | مورد معامله قبل از قبض تلف شده و عقد بیع منفسخ می گردد. | 
شرایط اساسی برای صحت اقاله
برای اینکه اقاله صحیح و معتبر باشد و بتواند آثار حقوقی مورد نظر را ایجاد کند، مانند هر عمل حقوقی دیگری، باید شرایط خاصی را دارا باشد. این شرایط تضمین کننده اعتبار و نفوذ حقوقی اقاله هستند و عدم رعایت هر یک می تواند به بطلان یا عدم نفوذ آن منجر شود. این شرایط عبارتند از:
قصد و رضای آزادانه طرفین
رکن اصلی و اساسی هر عمل حقوقی، از جمله اقاله، وجود قصد انشا و رضایت کامل طرفین است. به این معنا که هر دو طرفی که قصد برهم زدن قرارداد اصلی را دارند، باید با اراده آزاد و آگاهانه، بر اقاله توافق کنند. اجبار، اکراه، اشتباه یا هر عاملی که قصد و رضای یکی از طرفین را مخدوش کند، می تواند اقاله را باطل یا غیرنافذ سازد. این شرط، تأکید بر ماهیت توافقی اقاله دارد و آن را از اعمال یک جانبه متمایز می کند.
اهلیت قانونی متعاملین
همان طور که برای انعقاد هر قراردادی، طرفین باید دارای اهلیت قانونی باشند، برای اقاله آن قرارداد نیز وجود اهلیت در زمان اقاله الزامی است. اهلیت شامل بلوغ، عقل و رشد است. افراد صغیر، مجنون یا سفیه، نمی توانند به تنهایی اقدام به اقاله کنند و در صورت لزوم، این عمل باید توسط ولی یا قیم قانونی آن ها و با رعایت مصلحت انجام شود. فقدان اهلیت در زمان اقاله، موجب بطلان آن خواهد بود.
معلوم و معین بودن موضوع اقاله
موضوع اقاله، همان عقدی است که طرفین قصد برهم زدن آن را دارند. ضروری است که این عقد به صورت مشخص و معین باشد تا ابهامی در خصوص اینکه کدام قرارداد مورد اقاله قرار گرفته، وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، اقاله باید به عقد خاصی تعلق گیرد و نمی توان به صورت کلی و مبهم، همه قراردادهای بین دو نفر را اقاله کرد. مثلاً باید مشخص شود که اقاله مربوط به کدام قرارداد بیع یا اجاره است.
تلف یا انتقال مبیع قبل از اقاله
در برخی موارد، ممکن است مورد معامله (مبیع) قبل از اقاله تلف شده یا به شخص ثالثی منتقل شده باشد. ماده ۲۸۶ قانون مدنی به صراحت این وضعیت را پیش بینی کرده و می گوید: اگر موضوع معامله، عین کلی باشد، اقاله در آن صحیح و در صورت تلف، مثل یا قیمت آن داده می شود. اگر عین معین باشد و تلف شده باشد، باز هم اقاله صحیح است و مثل یا قیمت آن داده می شود. این ماده نشان می دهد که تلف یا انتقال مبیع مانع اقاله نیست، بلکه در چنین حالتی، طرفین باید مثل یا قیمت آن را به یکدیگر بازگردانند. اگر مبیع به شخص ثالث منتقل شده باشد، انتقال گیرنده همچنان مالک باقی می ماند و طرفین اقاله باید مثل یا قیمت آن را تسویه کنند.
اقاله، توافقی دوطرفه برای انحلال قراردادی است که پیش تر به تراضی طرفین منعقد شده و نیازمند قصد و رضای کامل هر دو جانب است.
فسخ پذیر بودن قرارداد اصلی
اقاله تنها در خصوص عقود لازم امکان پذیر است. عقود جایز اساساً نیازی به اقاله ندارند، چرا که هر یک از طرفین می توانند به تنهایی و بدون نیاز به توافق طرف دیگر، آن را فسخ کنند. همچنین، اقاله در خصوص ایقاعات (اعمال حقوقی یک جانبه) نیز متصور نیست، زیرا ایقاعات با یک اراده ایجاد شده و نیازی به توافق دوطرفه برای انحلال ندارند. بنابراین، اقاله تنها در عقودی موضوعیت پیدا می کند که از طبیعت لزوم برخوردار بوده و طرفین بدون توافق متقابل، قادر به برهم زدن آن نباشند.
قلمرو اقاله: عقود قابل و غیرقابل اقاله
شناخت دامنه کاربرد اقاله و اینکه کدام دسته از قراردادها را می توان اقاله کرد و کدام یک از این امکان مستثنی هستند، از اهمیت زیادی برخوردار است. این تمایزات بر مبنای ماهیت خاص هر عقد، احکام فقهی و ملاحظات نظم عمومی صورت گرفته است.
اصل کلی: اقاله در عقود لازم
قاعده کلی و بنیادین در حقوق ایران این است که اقاله تنها در خصوص عقود لازم قابل اجراست. عقود لازم، آن دسته از قراردادهایی هستند که هیچ یک از طرفین، حق فسخ یک جانبه آن را ندارد مگر در موارد خاصی که قانون اجازه داده یا در ضمن عقد شرط شده باشد. لذا، برای انحلال این گونه عقود، توافق مجدد طرفین (اقاله) لازم است. در مقابل، عقود جایز، مانند عقد ودیعه یا عاریه، نیازی به اقاله ندارند، زیرا هر یک از طرفین هر زمان که بخواهد می تواند آن را فسخ کند.
عقود رایج قابل اقاله
بسیاری از عقود مهم و پرتکرار در زندگی روزمره و روابط اقتصادی، از جمله عقود لازم هستند و بنابراین، قابلیت اقاله را دارند. از جمله این عقود می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- عقد بیع (خرید و فروش): این رایج ترین عقدی است که ممکن است طرفین پس از انعقاد، به دلایلی مایل به اقاله آن باشند.
 - عقد اجاره: موجر و مستأجر می توانند با توافق یکدیگر، قرارداد اجاره را اقاله کنند.
 - عقد صلح: صلح نامه که خود یکی از مهم ترین عقود معین است، می تواند با رضایت طرفین اقاله شود.
 - عقد رهن: در صورتی که راهن و مرتهن توافق کنند، عقد رهن نیز قابل اقاله است.
 - عقد مضاربه (در صورت لزوم آن): اگرچه مضاربه اصالتاً عقدی جایز است، اما در صورتی که به موجب شرط ضمن عقد، لازم شده باشد، قابل اقاله خواهد بود.
 
عقود و اعمال حقوقی غیرقابل اقاله و دلایل آن
برخی از عقود و اعمال حقوقی به دلایل مختلفی نظیر ماهیت خاص آن ها، نظم عمومی، یا حقوق اشخاص ثالث، از شمول اقاله خارج هستند و اقاله در مورد آن ها امکان پذیر نیست. حکم چه حکمی دارد؟ برای این موارد، عدم جواز اقاله است و دلایل آن به شرح زیر است:
نکاح
حکم: عقد نکاح قابل اقاله نیست.
دلیل: عقد نکاح دارای قداست و اهمیت اجتماعی بالایی است و مستقیماً با نظم عمومی و بنیاد خانواده گره خورده است. قانونگذار و شرع، برای انحلال آن مسیرهای خاصی نظیر طلاق، فسخ نکاح یا بذل مدت در نکاح موقت را پیش بینی کرده اند که هیچ کدام بر مبنای اقاله نیستند.
ضمان
حکم: عقد ضمان به طور کلی قابل اقاله نیست.
دلیل: عقد ضمان، به معنای انتقال دین از ذمه مضمون عنه به ذمه ضامن است و به محض انعقاد، موجب ایجاد حقی برای شخص ثالثی به نام مضمون له (طلبکار) می شود. اقاله عقد ضمان، به معنای تضییع حق مضمون له بدون رضایت اوست که از نظر حقوقی و شرعی جایز نیست. البته، اگر مضمون له نیز در اقاله شرکت کند و رضایت دهد، یا دین ضامن به طریق دیگری ادا شود، ممکن است وضعیت متفاوت باشد، اما اقاله صرف بین ضامن و مضمون عنه ممکن نیست.
وقف
حکم: عقد وقف پس از تحقق، قابل اقاله نیست.
دلیل: وقف، حبس عین و تسبیل منفعت است و به محض تحقق، موجب اخراج مال از ملکیت واقف و ایجاد حقوقی برای موقوف علیهم (ذینفعان وقف) می شود. این نهاد نیز مانند نکاح، دارای جنبه های نظم عمومی و مصلحت جمعی است. بازگرداندن مال موقوفه به مالکیت واقف از طریق اقاله، به معنای نادیده گرفتن حقوق موقوف علیهم و تضییع ماهیت وقف است.
ایقاعات (مثل طلاق، ابراء، فسخ)
حکم: ایقاعات قابل اقاله نیستند.
دلیل: ایقاعات اعمال حقوقی یک جانبه هستند که با اراده یک نفر محقق می شوند و نیازی به توافق طرفین ندارند. بنابراین، ماهیت آن ها با اقاله که عملی دوطرفه و توافقی است، در تعارض است. به عنوان مثال، طلاق، ابراء (اسقاط حق دین)، یا فسخ یک جانبه قرارداد که خود ایقاع هستند، نمی توانند مورد اقاله قرار گیرند. نمی توان یک طلاق را اقاله کرد تا نکاح احیا شود، بلکه برای احیای رابطه زناشویی، نیاز به عقد نکاح جدید است.
اقرار و اخبار
حکم: اقرار و اخبار قابل اقاله نیستند.
دلیل: اقرار و اخبار، ماهیت خبری دارند و صرفاً بیانگر یک واقعیت یا اظهار نظر هستند و نه ایجاد یک اثر حقوقی به معنای عقد. اقرار، اخبار از حق است و با اقرار شخص، حقی ایجاد نمی شود، بلکه کشف از یک حق موجود می کند. بنابراین، اقرار و اخبار، اعمال حقوقی انشایی نیستند که بتوان آن ها را با اقاله برهم زد.
اقاله اقاله: حکم قاطع
حکم: اقاله اقاله از نظر حقوقی امکان پذیر نیست و فاقد هرگونه اثر قانونی است.
دلیل: این مورد که عنوان اصلی مقاله ما نیز هست، نیازمند توضیح بیشتری است. همان گونه که پیش تر اشاره شد، اقاله خود یک عمل حقوقی (عقد) است که به منظور انحلال یک عقد اصلی صورت می گیرد. با تحقق اقاله، عقد اصلی از بین می رود و آثار حقوقی آن زائل می شود. به عبارت دیگر، با اقاله، یک وضعیت حقوقی جدید ایجاد می شود که در آن، دیگر عقد اصلی وجود ندارد. حال اگر بخواهیم اقاله را اقاله کنیم، به این معناست که بخواهیم اثر اقاله (یعنی انحلال عقد اصلی) را از بین ببریم تا عقد اصلی مجدداً زنده شود. این مفهوم از نظر حقوقی قابل توجیه نیست. اقاله، یک عمل انحلالی است و خود آن قابلیت انحلال مجدد به وسیله اقاله را ندارد. ماهیت اقاله، به عنوان یک توافق بر فسخ قرارداد، با انحلال خودش در تعارض است.
اقاله اقاله از اساس فاقد معنای حقوقی است؛ زیرا اقاله خود یک عمل انحلالی است که با تحقق آن، عقد اولیه از بین می رود و موضوعی برای انحلال مجدد به شیوه اقاله باقی نمی ماند.
با انجام اقاله، وضعیت حقوقی طرفین به قبل از عقد اصلی باز می گردد و ارتباط حقوقی ناشی از آن عقد قطع می شود. عمل اقاله اقاله به معنای تلاش برای احیای یک عقد منحل شده از طریق انحلال عملی است که آن را منحل کرده است، که این روند از نظر منطق حقوقی قابل پذیرش نیست. اگر طرفین قصد دارند مجدداً همان معامله را انجام دهند، باید یک عقد جدید با شرایط جدید منعقد کنند، نه اینکه به فکر اقاله اقاله باشند.
آثار حقوقی مترتب بر اقاله
هنگامی که یک قرارداد به واسطه اقاله منحل می شود، آثار حقوقی خاصی بر آن مترتب می گردد که شناخت آن ها برای طرفین و اشخاص ثالث حائز اهمیت است. این آثار، وضعیت حقوقی جدیدی را رقم می زنند که باید مطابق با قواعد حقوقی مربوطه عمل شود.
از بین رفتن آثار عقد از زمان اقاله (اثر غیرقهقرایی)
یکی از مهم ترین آثار اقاله این است که عقد را از زمان اقاله به بعد منحل می کند. به عبارت دیگر، اقاله دارای اثر غیرقهقرایی (عطف به ماسبق) نیست. این بدان معناست که تمام آثار و تعهداتی که از زمان انعقاد عقد تا لحظه اقاله ایجاد شده اند، همچنان معتبر و پابرجاست و با اقاله از بین نمی روند. به عنوان مثال، اگر در یک قرارداد اجاره، اقاله صورت گیرد، مستأجر برای مدت زمانی که ملک را در تصرف داشته، مسئول پرداخت اجاره بها خواهد بود و با اقاله، این تعهد ساقط نمی شود. تنها تعهدات و آثاری که از زمان اقاله به بعد قرار بوده ایجاد شوند، از بین می روند.
اعاده وضعیت طرفین به حالت پیشین
اثر اصلی اقاله این است که طرفین را به وضعیت حقوقی قبل از انعقاد قرارداد بازمی گرداند. یعنی هر آنچه که به موجب عقد اصلی از طرفین منتقل شده بود، باید به مالک اولیه خود بازگردانده شود. به عنوان مثال، در یک عقد بیع، اگر اقاله صورت گیرد، فروشنده باید ثمن (پول) را به خریدار بازگرداند و خریدار نیز باید مبیع (مورد معامله) را به فروشنده پس دهد. هدف این بازگشت، اعاده توازن حقوقی و رفع آثار نقل و انتقال ناشی از عقد منحل شده است.
حکم منافع و نمائات
در فاصله زمانی بین انعقاد عقد و اقاله آن، ممکن است مورد معامله منافعی تولید کرده باشد (نمائات). حکم این منافع به این صورت است که منافع حاصله در این مدت، متعلق به کسی است که در آن دوره مالکیت داشته است. منافع بر دو نوع متصل و منفصل هستند:
- منافع متصل: مانند رشد حیوان یا افزایش وزن میوه. این منافع به اصل مال اضافه می شوند و معمولاً در زمان اقاله، همراه با اصل مال بازگردانده می شوند، مگر اینکه عرف یا توافق خاصی وجود داشته باشد.
 - منافع منفصل: مانند شیر حیوان، میوه درخت، یا اجاره بهای ملک. این منافع در دوره مالکیت خریدار (در عقد بیع) یا مستأجر (در عقد اجاره) متعلق به اوست و با اقاله، نیازی به بازگرداندن آن ها به طرف دیگر نیست.
 
تأثیر اقاله بر حقوق اشخاص ثالث
یکی از پیچیدگی های اقاله، تأثیر آن بر حقوقی است که ممکن است اشخاص ثالث در فاصله زمانی بین انعقاد عقد و اقاله، نسبت به مورد معامله پیدا کرده باشند. به طور کلی، اقاله نباید به حقوق اشخاص ثالث خدشه وارد کند. به عنوان مثال، اگر خریدار پس از خرید یک ملک، آن را نزد شخص ثالثی رهن گذاشته باشد، با اقاله عقد بیع، حق رهن گیرنده (شخص ثالث) از بین نمی رود. در چنین حالتی، فروشنده ملک را با عین مرهونه تحویل می گیرد و باید حقوق رهن گیرنده را مراعات کند، یا اینکه طرفین اقاله باید راهکاری برای حفظ حقوق شخص ثالث (مانند فک رهن یا پرداخت طلب رهن گیرنده) بیابند.
ملاحظات ویژه و احکام تکمیلی در اقاله
علاوه بر شرایط و آثار عمومی اقاله، برخی نکات و احکام خاص نیز وجود دارد که در مباحث حقوقی اقاله مورد توجه قرار می گیرند. این موارد به جزئیات بیشتری از فرآیند اقاله و انعطاف پذیری های احتمالی آن می پردازند.
شرط در اقاله
این سؤال مطرح می شود که آیا می توان برای اقاله شروطی را در نظر گرفت؟ به نظر اکثر حقوق دانان و فقها، گذاشتن شرط ضمن اقاله صحیح است، زیرا اقاله خود یک عقد است و عقود قابلیت مشروط شدن را دارند. برای مثال، طرفین ممکن است توافق کنند که اقاله بیع انجام شود، به شرط آنکه خریدار مبلغی اضافه بر ثمن را به عنوان خسارت به فروشنده پرداخت کند. این شرط، در صورتی که مخالف مقتضای ذات اقاله یا شرایط عمومی صحت معاملات نباشد، معتبر خواهد بود. شرط می تواند به هر دو صورت شرط فعل یا شرط نتیجه باشد.
شرط فزونی یا کاستی عوضین
آیا طرفین می توانند در زمان اقاله توافق کنند که عوضین با مبلغی کمتر یا بیشتر از آنچه در عقد اصلی رد و بدل شده بود، به یکدیگر بازگردانده شوند؟ دیدگاه های فقهی و حقوقی در این زمینه متفاوت است:
- دیدگاه غالب در فقه امامیه: بسیاری از فقها معتقدند که در اقاله، عوضین باید به همان مقداری که در عقد اصلی رد و بدل شده بود، بازگردانده شوند و شرط فزونی یا کاستی موجب بطلان اقاله می شود. دلیل این دیدگاه آن است که اقاله صرفاً به معنای برهم زدن عقد سابق است و ایجاد یک معامله جدید با شرایط متفاوت نیست.
 - دیدگاه مخالف و برخی حقوق دانان: برخی دیگر بر این باورند که با توجه به ماهیت عقدی اقاله، می توان شروطی را برای آن در نظر گرفت، از جمله شرط افزایش یا کاهش در عوضین. این شروط اگر به قصد مبادله جدید یا مصالحه باشد، می تواند صحیح تلقی شود. در حقوق ایران، ماده ۲۸۸ قانون مدنی اشاره به این مورد ندارد، اما برخی از حقوق دانان با استناد به عمومات قواعد قراردادها و اصل آزادی اراده، شرط افزایش یا کاهش را در صورتی که منجر به ربا نشود، صحیح می دانند. در عمل، توصیه می شود برای جلوگیری از ابهام، از شرط فزونی یا کاستی در اقاله خودداری شود یا طرفین یک قرارداد جدید (مثلاً صلح) با شرایط جدید منعقد کنند.
 
اقاله و ارث
آیا حق اقاله به ورثه منتقل می شود؟ حکم: خیر، حق اقاله به ورثه منتقل نمی شود.
دلایل:
- اقاله یک عمل حقوقی است که بر پایه تراضی و توافق شخصی طرفین عقد شکل می گیرد. این امر جنبه شخصی و ارادی دارد و یک حق موروثی محسوب نمی شود.
 - با فوت یکی از طرفین عقد اصلی، شخصیت حقوقی او به ورثه منتقل نمی شود بلکه اموال و تعهدات او به ورثه می رسد. حق اقاله نه از حقوق مالی است و نه از تعهدات موروثی.
 - اگر ورثه بخواهند عقد اصلی را برهم بزنند، باید با توافق طرف مقابل (یا ورثه او)، یک عقد جدید با مضمون انحلال عقد اولیه (مشابه اقاله) منعقد کنند، نه اینکه از حق اقاله موروثی استفاده کنند.
 
در حقوق ایران، اقاله یک حق نیست که به ارث برسد، بلکه یک عمل حقوقی است که با توافق طرفین عقد انجام می شود و به فوت یکی از طرفین، امکان اعمال آن توسط ورثه از بین می رود.
شرط خیار در عقد اقاله
آیا می توان برای عقد اقاله نیز شرط خیار (حق فسخ) گذاشت؟ بله، از نظر حقوقی امکان پذیر است. با توجه به اینکه اقاله خود یک عقد محسوب می شود و عمومات مربوط به عقود در مورد آن جاری است، لذا می توان برای آن نیز شرط خیار تعیین کرد. برای مثال، طرفین می توانند توافق کنند که عقد بیع را اقاله می کنند، به شرط آنکه هر یک از طرفین تا سه روز آینده حق فسخ این اقاله را داشته باشد. این شرط، با توجه به عمومات ماده ۲۳۲ و ۲۳۳ قانون مدنی، معتبر خواهد بود، مشروط بر آنکه مخالف مقتضای ذات اقاله نباشد.
نتیجه گیری: جمع بندی احکام اقاله و اقاله اقاله
اقاله به عنوان یک ابزار حقوقی انعطاف پذیر، نقش مهمی در پویایی و تعدیل روابط قراردادی ایفا می کند. این نهاد حقوقی که بر پایه توافق و تراضی متقابل طرفین عقد لازم شکل می گیرد، امکان انحلال قراردادها را در شرایطی که توافق اولیه دیگر برای طرفین مطلوب نیست، فراهم می آورد. اقاله با فسخ و انفساخ تفاوت های ماهیتی و عملی مهمی دارد؛ اقاله یک عقد است که ارادی و توافقی است، در حالی که فسخ ایقاعی یک جانبه و انفساخ عملی قهری و غیرارادی است.
برای صحت اقاله، وجود قصد و رضای آزادانه، اهلیت طرفین، معلوم و معین بودن موضوع اقاله، و قابلیت فسخ عقد اصلی ضروری است. همچنین، تلف یا انتقال مبیع مانع اقاله نیست، بلکه موجب اعاده مثل یا قیمت آن می شود. قلمرو اقاله محدود به عقود لازم است و عقودی نظیر نکاح، ضمان، وقف، و ایقاعات به دلیل ماهیت خاص خود یا ملاحظات نظم عمومی و حقوق اشخاص ثالث، از شمول اقاله خارج هستند.
در نهایت، در پاسخ به سؤال محوری اقاله اقاله چه حکمی دارد؟، باید تأکید کرد که اقاله اقاله از نظر حقوقی فاقد معنا و امکان پذیری است. اقاله خود یک عمل انحلالی است که با وقوع آن، عقد اصلی از بین می رود و یک وضعیت حقوقی جدید ایجاد می شود. این وضعیت جدید، قابلیت انحلال مجدد از طریق اقاله را ندارد؛ زیرا چیزی برای اقاله شدن باقی نمانده است. تلاش برای اقاله یک اقاله، به معنای بازگشت به وضعیت پیش از اقاله است که این امر نیازمند انعقاد عقدی جدید با اراده طرفین است، نه انحلال عملی که خود به معنای انحلال بوده است. لذا، اگر طرفین پس از اقاله، مجدداً قصد انجام همان معامله یا معاملات مشابه را دارند، باید اقدام به انعقاد یک عقد جدید نمایند.
آثار اقاله نیز غیرقهقرایی است؛ یعنی تنها آثار آتی عقد را از بین می برد و منافع حاصله در فاصله زمانی عقد تا اقاله، متعلق به مالک در آن دوره است. اقاله نمی تواند به حقوق اشخاص ثالث خدشه وارد کند و در صورت وجود چنین حقوقی، باید راه حلی برای حفظ آن ها اندیشیده شود. با درک صحیح این مفاهیم، طرفین قراردادها می توانند با آگاهی کامل تری در روابط حقوقی خود گام بردارند و از بروز اختلافات آتی پیشگیری کنند.