فوت مصالح در صلح عمری

فوت مصالح در صلح عمری

فوت مصالح در صلح عمری

فوت متصالح در قرارداد صلح عمری موجب ابطال یا فسخ خودکار آن نمی شود و قرارداد به قوت خود باقی می ماند. در این شرایط، عین مال مورد صلح به ورثه متصالح منتقل می گردد، اما حق انتفاع و بهره برداری از منافع تا زمان حیات مصالح همچنان از آنِ مصالح است و ورثه متصالح تنها پس از فوت مصالح مالکیت کامل را کسب می کنند.

قرارداد صلح عمری، ابزاری حقوقی و کارآمد برای انتقال اموال در زمان حیات، همواره مورد توجه افراد بوده است. پیچیدگی های خاص حقوقی این عقد، به ویژه در زمان فوت یکی از طرفین، سوالات و ابهامات متعددی را برای مصالح، متصالح و ورثه آن ها ایجاد می کند. درک صحیح از پیامدهای حقوقی فوت هر یک از طرفین، به ویژه فوت متصالح در صلح عمری، برای جلوگیری از اختلافات آتی و حفظ حقوق قانونی ذینفعان ضروری است. این مقاله به بررسی دقیق و تخصصی اثر فوت مصالح و متصالح بر این نوع از قرارداد صلح می پردازد و راهنمایی جامع برای تصمیم گیری های آگاهانه حقوقی ارائه می دهد.

صلح عمری: مفاهیم بنیادی و ارکان حقوقی

پیش از بررسی پیامدهای فوت در قرارداد صلح عمری، لازم است با مفاهیم و ارکان اساسی این عقد حقوقی آشنا شویم تا درک بهتری از تحلیل های آتی حاصل گردد. صلح عمری یکی از شیوه های انتقال مالکیت است که ویژگی های خاص خود را دارد و آن را از سایر عقود متمایز می سازد.

تعریف صلح عمری

صلح عمری نوعی قرارداد صلح است که به موجب آن، شخص (مصالح) مالکیت عین یک مال (اعم از منقول یا غیرمنقول) را به دیگری (متصالح) منتقل می کند، با این شرط که حق انتفاع و استفاده از منافع آن مال تا پایان عمر مصالح برای خودش محفوظ بماند. در واقع، در این قرارداد، مالکیت عین مال بلافاصله به متصالح منتقل می شود، اما تصرف کامل و مطلق در آن، از جمله بهره برداری از منافع، موکول به فوت مصالح است.

مصالح و متصالح کیستند؟

  • مصالح (صلح کننده): شخصی است که مالکیت مال خود را در قالب قرارداد صلح عمری به دیگری منتقل می کند. این شخص تا زمان حیات خود حق انتفاع از مال صلح شده را دارد.
  • متصالح (صلح پذیر): شخصی است که مالکیت عین مال را از مصالح در قالب قرارداد صلح عمری دریافت می کند. وی پس از فوت مصالح، مالکیت کامل (عین و منافع) را به دست می آورد.

ویژگی عمری در قرارداد صلح

عبارت عمری در صلح عمری به این معنی است که حق انتفاع مصالح از مال صلح شده، محدود به طول عمر خود اوست. یعنی مادامی که مصالح زنده است، حق بهره برداری و استفاده از منافع مال را دارد و متصالح یا ورثه او نمی توانند وی را از این حق محروم کنند. پس از فوت مصالح، این حق انتفاع نیز خاتمه یافته و مالکیت کامل مال به متصالح (یا ورثه او) منتقل می شود.

ماهیت حقوقی صلح عمری

صلح عمری مطابق با قانون مدنی یک عقد لازم است. لازم بودن عقد به این معناست که طرفین نمی توانند بدون وجود شرایط قانونی یا توافق قبلی، به صورت یکجانبه آن را فسخ کنند یا برهم زنند. این ماهیت لازم الاجرا بودن، به قرارداد صلح عمری استحکام بخشیده و از هرگونه اقدام خودسرانه برای انحلال آن جلوگیری می کند، مگر در موارد بسیار خاص که در قانون پیش بینی شده اند یا طرفین صریحاً در قرارداد شرط کرده باشند.

تمایز صلح عمری از وصیت و هبه

درک تمایز صلح عمری از سایر عقود مشابه مانند وصیت و هبه برای جلوگیری از اشتباهات حقوقی ضروری است:

  • وصیت: وصیت ایقاعی است که تنها تا ثلث اموال نافذ است و برای مازاد بر ثلث نیازمند تنفیذ ورثه است. همچنین، وصیت پس از فوت موصی اثر حقوقی پیدا می کند و پیش از آن قابل رجوع و تغییر است. در حالی که صلح عمری، عقدی است که مالکیت را بلافاصله پس از تنظیم قرارداد منتقل می کند و شامل تمام اموال (نه فقط یک سوم) می تواند باشد و نیازی به تنفیذ ورثه ندارد.
  • هبه: هبه عقدی جایز است، به این معنا که واهب (هبه کننده) می تواند مادامی که عین موهوبه باقی است، از هبه رجوع کند، مگر در موارد استثنایی. اما صلح عمری عقدی لازم است و امکان رجوع یکجانبه از آن وجود ندارد.

این تمایزات نشان می دهد که صلح عمری ابزاری قدرتمند برای مدیریت انتقال دارایی هاست که با هدف حفظ منافع مصالح تا پایان عمر و اطمینان از انتقال مالکیت به متصالح، طراحی شده است.

پیامدهای حقوقی فوت متصالح در صلح عمری: اصل بر عدم بطلان

یکی از پرتکرارترین ابهامات حقوقی پیرامون قرارداد صلح عمری، مسئله فوت متصالح پیش از مصالح است. در این بخش، به بررسی دقیق و شفاف این موضوع می پردازیم و پاسخ قطعی قانون را ارائه می دهیم.

اعتبار مستمر صلح نامه

یکی از نکات بنیادین در فوت متصالح در صلح عمری، این است که فوت متصالح (کسی که مال به او صلح شده است) پیش از فوت مصالح (کسی که مال را صلح کرده و حق انتفاع دارد)، به هیچ وجه منجر به ابطال یا فسخ خودکار قرارداد صلح عمری نمی شود. قرارداد صلح عمری، به دلیل ماهیت لازم الاجرا بودن خود، با فوت یکی از طرفین از بین نمی رود و به قوت خود باقی می ماند.

استناد به قانون مدنی و اصول عقود لازم

این اصل حقوقی، ریشه در ماده 761 قانون مدنی و همچنین اصول کلی حاکم بر عقود لازم دارد. ماده 761 قانون مدنی بیان می دارد: صلحی که در مورد تنازع یا مبنی بر تسامح باشد، قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمی تواند آن را فسخ کند اگرچه به ادعاء غبن باشد، مگر در صورت تخلف شرط یا اشتراط خیار. این ماده و سایر مواد مرتبط با عقود لازم، تأکید دارند که اراده طرفین در زمان انعقاد عقد لازم، قرارداد را پایدار می سازد و عوامل خارجی مانند فوت، جز در موارد استثنائی که صریحاً در قانون یا ضمن عقد قید شده باشد، نمی تواند به آن پایان دهد.

برخلاف تصور رایج، فوت متصالح در صلح عمری، هرگز به معنای فسخ یا ابطال خودکار قرارداد نیست و این عقد لازم، همچنان معتبر و لازم الاجرا باقی می ماند.

تحلیل دیدگاه های نادرست

گاهی ممکن است این تصور نادرست وجود داشته باشد که با فوت متصالح، قرارداد صلح عمری فسخ می شود و مال به مصالح بازمی گردد. این دیدگاه از اساس با مبانی حقوقی عقود لازم در تضاد است. مالکیت عین مال به محض انعقاد قرارداد صلح عمری به متصالح منتقل می شود و فوت متصالح تنها در انتقال حقوق او به ورثه اش اثرگذار است، نه در بطلان خود قرارداد. اگر قرارداد با فوت متصالح فسخ می شد، ماهیت لازم الاجرا بودن آن معنای خود را از دست می داد.

مالکیت مال صلح شده و حقوق ورثه متصالح

پس از تأیید اعتبار قرارداد صلح عمری با وجود فوت متصالح در صلح عمری، سوال اساسی این است که سرنوشت مال صلح شده چه خواهد بود و چه حقوقی برای ورثه متصالح ایجاد می شود؟

انتقال عین به ورثه متصالح

با فوت متصالح، مالکیت عین مال صلح شده که قبلاً به او منتقل شده بود، به ورثه قانونی وی منتقل می شود. این انتقال دقیقاً مانند سایر اموال متوفی، طبق احکام ارث و با رعایت سهام قانونی ورثه صورت می پذیرد. ورثه متصالح، اکنون در جایگاه متصالح قرار می گیرند و به صورت جمعی یا به نسبت سهم الارث خود، مالک عین مال صلح شده محسوب می شوند.

تفکیک عین و منافع: حقوق مصالح و ورثه متصالح

نکته کلیدی در این مرحله، تفکیک بین مالکیت عین و مالکیت منافع است:

  • مالکیت عین: ورثه متصالح، مالک عین مال صلح شده هستند. این به آن معناست که آنها صاحب اصلی مال محسوب می شوند و تمامی حقوق مربوط به مالکیت عین، از جمله حق انتقال آن، پس از رفع حق انتفاع مصالح، به ایشان تعلق دارد.
  • مالکیت منافع: با این حال، حق منافع و استفاده از مال، تا زمانی که مصالح در قید حیات است، همچنان متعلق به مصالح باقی می ماند. ورثه متصالح تا پیش از فوت مصالح، نمی توانند مصالح را از استفاده از منافع مال محروم کنند یا در تصرفات او نسبت به منافع دخالت نمایند. به عبارت دیگر، مال تحت یک حق انتفاع (موقتی) برای مصالح قرار دارد.

محدودیت های تصرف ورثه

تا زمانی که حق انتفاع مصالح پابرجاست، ورثه متصالح در تصرفات حقوقی و مادی خود بر مال، دارای محدودیت هایی هستند:

  1. تصرفات مادی: ورثه حق ندارند تصرفات مادی (مانند تخریب، تغییر اساسی یا اجاره دادن بدون رضایت مصالح) در مال انجام دهند که به حق انتفاع مصالح لطمه وارد کند.
  2. تصرفات حقوقی: اگرچه ورثه مالک عین هستند و می توانند آن را منتقل کنند، اما هرگونه انتقال (مانند فروش یا هبه) باید با حفظ حق انتفاع مصالح باشد. یعنی خریدار جدید نیز باید حق انتفاع مصالح را به رسمیت بشناسد و تا زمان فوت مصالح، از تصرف کامل در مال محروم خواهد بود.

فرآیند قانونی برای ورثه

پس از فوت متصالح در صلح عمری، ورثه وی برای تثبیت حقوق خود و اعمال مالکیت (پس از فوت مصالح) باید مراحل قانونی زیر را طی کنند:

  • اخذ گواهی حصر وراثت: اولین گام، دریافت گواهی حصر وراثت از شورای حل اختلاف است تا وراث قانونی و سهم الارث هر یک مشخص شود.
  • اطلاع رسانی به مصالح: در برخی موارد، ممکن است لازم باشد ورثه، فوت متصالح و جانشینی خود را به مصالح اطلاع دهند تا از هرگونه ابهام یا سوءتفاهم جلوگیری شود.
  • امکان توافق با مصالح: در صورت تمایل و توافق طرفین، ورثه می توانند با مصالح بر سر نحوه استفاده از منافع مال یا حتی پایان دادن به حق انتفاع مصالح (مثلاً با پرداخت مبلغی) به توافق برسند. این توافق باید به صورت رسمی و با رعایت تشریفات قانونی صورت گیرد.
  • انتقال سند پس از فوت مصالح: پس از فوت مصالح و خاتمه حق انتفاع، ورثه متصالح می توانند با ارائه مدارک لازم (صلح نامه و گواهی فوت مصالح)، نسبت به ثبت کامل مالکیت خود در دفاتر اسناد رسمی اقدام کنند.

حق فسخ مصالح پس از فوت متصالح: بررسی استثنائات

با توجه به ماهیت لازم الاجرا بودن عقد صلح عمری، این سوال مطرح می شود که آیا مصالح پس از فوت متصالح، می تواند قرارداد را فسخ کند؟ پاسخ کلی منفی است، اما استثنائاتی وجود دارد که بررسی آن ها ضروری است.

عدم وجود حق فسخ خودکار

اصل بر این است که فوت متصالح در صلح عمری، به خودی خود، به مصالح حق فسخ قرارداد را نمی دهد. همانطور که پیشتر اشاره شد، عقد صلح عمری لازم است و صرف فوت متصالح نمی تواند موجب زوال یک عقد لازم گردد. بنابراین، مصالح نمی تواند تنها به دلیل فوت متصالح، اقدام به فسخ یکجانبه صلح نامه کند و مال را به خود بازگرداند.

صلح خیاری و امکان فسخ

تنها در صورتی مصالح پس از فوت متصالح می تواند قرارداد را فسخ کند که در متن صلح نامه، حق فسخ صریح و با قید مدت برای مصالح شرط شده باشد. این نوع صلح را صلح خیاری می نامند. خیارات قانونی که ممکن است در این شرایط به کمک مصالح بیایند، شامل موارد زیر است:

خیار شرط: شرایط و نحوه اعمال

اگر در قرارداد صلح عمری، بندی تحت عنوان «خیار شرط» برای مصالح گنجانده شده باشد، مصالح می تواند از آن استفاده کند. شرایط اعمال خیار شرط به شرح زیر است:

  • قید صریح در قرارداد: حق فسخ باید به وضوح و صراحت در متن صلح نامه ذکر شده باشد.
  • تعیین مدت: برای خیار شرط، حتماً باید یک مدت معین (مثلاً تا یک سال پس از تنظیم قرارداد) تعیین شود. در غیر این صورت، خیار باطل است و مصالح نمی تواند از آن استفاده کند.
  • نحوه اعمال: اگر خیار شرط وجود داشته باشد، مصالح باید در مدت مقرر، اراده خود مبنی بر فسخ را به ورثه متصالح اعلام کند (مثلاً از طریق ارسال اظهارنامه رسمی) و سپس به دفتر اسناد رسمی که صلح نامه در آن ثبت شده، مراجعه کرده و فسخ را در حاشیه سند ثبت نماید. در صورت اختلاف، ممکن است نیاز به طرح دعوی در دادگاه باشد.

خیار تخلف از شرط: ارتباط با فوت متصالح

خیار تخلف از شرط زمانی مطرح می شود که یکی از طرفین قرارداد از انجام شرطی که در متن عقد بر عهده گرفته، امتناع ورزد. در مورد فوت متصالح در صلح عمری، ارتباط این خیار با فوت متصالح معمولاً نادر است، مگر اینکه شرط خاصی به حیات متصالح یا انجام عملی توسط او گره خورده باشد و با فوت او انجام آن شرط غیرممکن شود. برای مثال، اگر شرط شده باشد که متصالح شخصاً خدماتی را به مصالح ارائه دهد و با فوت متصالح این شرط قابل انجام نباشد، مصالح می تواند به استناد خیار تخلف از شرط، قرارداد را فسخ کند. البته تفسیر این موارد بسیار دقیق است و نیاز به مشاوره حقوقی متخصص دارد.

خیار تدلیس: محدودیت کاربرد

خیار تدلیس (فریب) زمانی به وجود می آید که یکی از طرفین با فریبکاری، طرف دیگر را به انجام معامله ای ترغیب کرده باشد. ارتباط فوت متصالح با خیار تدلیس بسیار بعید است و تنها در صورتی قابل طرح خواهد بود که اثبات شود فریبکاری در زمان انعقاد قرارداد رخ داده و فوت متصالح از آن ناشی شده یا به نحوی مرتبط با آن باشد که معمولاً چنین نیست.

تفاوت فسخ و ابطال در حقوق مدنی

برای جلوگیری از هرگونه سردرگمی، ضروری است تفاوت فسخ و ابطال را در حقوق مدنی به دقت توضیح دهیم:

  • فسخ: به معنای پایان دادن به قرارداد از زمان فسخ به بعد است. آثار حقوقی که قرارداد تا زمان فسخ ایجاد کرده، همچنان معتبر باقی می مانند. به عبارتی، قرارداد از ابتدا صحیحاً تشکیل شده اما به دلیل وجود یکی از خیارات قانونی، اعتبار آن برای آینده از بین می رود.
  • ابطال: به معنای بی اعتباری قرارداد از ابتدا است. یعنی قرارداد از همان لحظه انعقاد، به دلیل نقص در ارکان اساسی خود (مانند فقدان قصد، اهلیت یا مشروعیت جهت)، باطل تلقی شده و هیچ گونه اثر حقوقی از خود به جای نمی گذارد. تمامی آثاری که به فرض از آن ایجاد شده بود، از بین می رود و وضعیت حقوقی به حالت پیش از قرارداد بازمی گردد.

این تفاوت بنیادین در فوت متصالح در صلح عمری نیز اهمیت دارد؛ چرا که فوت متصالح، عقد را ابطال نمی کند (یعنی عقد از ابتدا صحیح بوده است) و تنها در موارد بسیار محدود (صلح خیاری) می تواند منجر به فسخ آن شود.

مقایسه حیاتی: فوت متصالح در برابر فوت مصالح

برای درک جامع تر پیامدهای فوت متصالح در صلح عمری، لازم است آن را در کنار وضعیت فوت مصالح (صلح کننده) بررسی کنیم. این تمایز نقطه قوت این مقاله محسوب می شود.

اثر فوت مصالح بر قرارداد صلح عمری

فوت مصالح، نقطه پایانی بر حق انتفاع او از مال صلح شده است. همان گونه که از نام عمری پیداست، حق استفاده از منافع مال تا پایان عمر مصالح برای او محفوظ است. با فوت مصالح، حق انتفاع خاتمه می یابد و مالکیت کامل (هم عین و هم منافع) به طور قطعی به متصالح (یا ورثه او در صورت فوت متصالح در صلح عمری و پیش از مصالح) منتقل می شود.

در این حالت، دیگر هیچ مانعی برای تصرفات کامل متصالح یا ورثه وی در مال صلح شده وجود ندارد. آنان می توانند نسبت به ثبت رسمی مالکیت خود در دفاتر اسناد رسمی اقدام نموده و هرگونه تصرف حقوقی یا مادی را در مال به عمل آورند. این وضعیت، هدف اصلی از تنظیم قرارداد صلح عمری است: انتقال مالکیت در زمان حیات مصالح، با حفظ حق انتفاع او تا پایان عمر.

جدول مقایسه ای: فوت متصالح و فوت مصالح

جدول زیر به صورت خلاصه تفاوت های کلیدی پیامدهای فوت هر یک از طرفین را نشان می دهد:

وضعیت فوت متصالح (پیش از مصالح) فوت مصالح (در طول اعتبار قرارداد)
وضعیت قرارداد صلح عمری لازم و معتبر باقی می ماند. به پایان می رسد. (حق انتفاع خاتمه می یابد)
مالکیت عین مال به ورثه متصالح منتقل می شود. به متصالح (یا ورثه او) منتقل می شود.
مالکیت منافع مال همچنان متعلق به مصالح است (تا زمان فوت او). به متصالح (یا ورثه او) منتقل می شود.
حق فسخ مصالح تنها در صورت شرط صریح خیار (صلح خیاری) امکان پذیر است. موضوعیت ندارد (مالکیت کامل منتقل شده است).
نحوه ثبت رسمی ورثه متصالح پس از فوت مصالح اقدام می کنند. متصالح (یا ورثه او) پس از فوت مصالح اقدام می کند.

این مقایسه نشان می دهد که در حالی که فوت متصالح در صلح عمری، به سادگی به انتقال عین مال به ورثه او منجر می شود (با حفظ حق انتفاع مصالح)، فوت مصالح، به معنای تحقق کامل هدف قرارداد و انتقال قطعی و بدون قید و شرط مالکیت عین و منافع به متصالح است.

موارد ابطال صلح نامه: دامنه و شرایط

در کنار فسخ، ابطال قرارداد صلح عمری نیز از موضوعات مهم حقوقی است که پیامدهای متفاوتی دارد. ابطال به معنای بی اعتباری قرارداد از زمان انعقاد آن است. فوت متصالح در صلح عمری، همانطور که پیشتر گفته شد، از موارد ابطال نیست، اما قرارداد صلح در شرایط خاصی می تواند باطل شود.

عدم قصد و رضایت طرفین

عقد صلح، مانند هر قرارداد دیگری، نیازمند قصد انشا (اراده جدی برای ایجاد اثر حقوقی) و رضایت (رضایت قلبی) طرفین است. اگر در زمان انعقاد قرارداد، یکی از طرفین قصد جدی برای صلح نداشته باشد (مثلاً در شوخی یا حالت عدم هوشیاری) یا رضایت او تحت اکراه و اجبار ناروا کسب شده باشد، صلح نامه باطل است.

فقدان اهلیت (جنون، سفه یا صغر) در زمان عقد

طرفین قرارداد صلح عمری باید دارای اهلیت قانونی برای تصرف در اموال خود باشند. اهلیت به معنای عقل، بلوغ و رشد (عدم سفه) است. اگر مصالح یا متصالح در زمان عقد مجنون، سفیه (غیر رشید) یا صغیر (نابالغ) باشند، قرارداد صلح از اساس باطل است. این موضوع به این دلیل است که این افراد توانایی تشخیص مصلحت خود و اداره اموالشان را ندارند.

نامشروع بودن جهت قرارداد

جهت قرارداد (هدفی که طرفین از انعقاد آن دارند) باید مشروع باشد. اگر هدف اصلی از صلح عمری، انجام یک عمل نامشروع یا خلاف قانون باشد (مثلاً صلح مالی برای انجام قاچاق یا فرار از دین)، قرارداد باطل است. البته نامشروع بودن جهت باید صریحاً در قرارداد ذکر شده باشد یا از قرائن به وضوح مشخص شود.

مبهم بودن موضوع قرارداد

مورد صلح (مالی که صلح می شود) باید معلوم و معین باشد. اگر مال مورد صلح به قدری مبهم و ناشناخته باشد که امکان شناسایی دقیق آن وجود نداشته باشد (مثلاً یکی از املاکم بدون تعیین مشخصات)، قرارداد صلح باطل است. این امر برای جلوگیری از نزاع و ابهام در آینده ضروری است.

اشتباه در شخصیت متصالح در صلح های غیرمعوض

در صلح های غیرمعوض (یعنی صلحی که در ازای چیزی نیست و جنبه بخشش دارد)، شخصیت متصالح ممکن است از اهمیت بالایی برخوردار باشد. اگر مصالح به دلیل تصور نادرست از شخصیت متصالح (مثلاً به دلیل شباهت اسمی) مال را به او صلح کرده باشد و بعداً مشخص شود که در مورد هویت شخص دچار اشتباه شده است، قرارداد صلح می تواند باطل باشد. این حالت در فوت متصالح در صلح عمری به ندرت مرتبط است، مگر اینکه این اشتباه پیش از فوت متصالح کشف شود.

نکته مهم این است که فوت متصالح در صلح عمری، به هیچ عنوان جزء موارد ابطال قرارداد نیست و قرارداد به دلیل فوت از ابتدا باطل نمی شود. موارد ابطال مربوط به نقایص اساسی در زمان تشکیل عقد است، نه وقایع بعدی مانند فوت.

جمع بندی و راهنمای حقوقی

قرارداد صلح عمری به عنوان ابزاری مهم و کارآمد برای مدیریت انتقال دارایی ها در زمان حیات، مزایای بسیاری دارد؛ اما پیچیدگی های حقوقی خاص خود را نیز شامل می شود. از نکات کلیدی که در این مقاله به تفصیل بررسی شد، می توان به پایداری این عقد در مواجهه با فوت یکی از طرفین اشاره کرد.

با فوت متصالح، قرارداد صلح عمری به قوت خود باقی می ماند و فسخ یا ابطال نمی گردد. مالکیت عین مال به ورثه متصالح منتقل می شود، در حالی که حق انتفاع مصالح تا پایان عمر او حفظ خواهد شد. ورثه متصالح تا پیش از فوت مصالح، نمی توانند در منافع مال تصرف کنند. تنها استثنا در این قاعده، وجود «صلح خیاری» است که به مصالح این امکان را می دهد که در صورت قید صریح حق فسخ با مدت معین در قرارداد، آن را فسخ کند. این امر نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد جزئیات متن صلح نامه و شروط مندرج در آن است.

در مقابل، فوت مصالح به معنای پایان حق انتفاع و انتقال کامل و مطلق مالکیت عین و منافع به متصالح (یا ورثه او) است که هدف نهایی این نوع از قرارداد صلح را محقق می سازد. درک این تمایزات حیاتی میان فوت مصالح و فوت متصالح در صلح عمری برای تمامی ذینفعان، از جمله تنظیم کنندگان قرارداد و ورثه، ضروری است.

با توجه به پیچیدگی ها و ظرافت های حقوقی موجود در قرارداد صلح عمری، به ویژه در مسائل مربوط به فوت طرفین، توصیه می شود قبل از هرگونه اقدام یا تصمیم گیری، با وکلای متخصص در حوزه حقوق مدنی و ارث مشورت نمایید. مشاوره حقوقی تخصصی می تواند شما را در تنظیم دقیق قرارداد، پیش بینی تمامی احتمالات و جلوگیری از بروز اختلافات و مشکلات حقوقی در آینده یاری رساند.